سر جریان الکی قهریم باهم شب شام درست کردم صداش زدم بیاد بخوره اخم کرد و حواب نداد دخترم طفلی سه بار صداش کرد نیومد منم از اونشب که سره روز گذشته با دخترم میخوریم اونم یا تودش پامیشه املت میپزه یا نمیخوره هیچی.. حالم بده نه حرف میزنیم. نه جایی میریم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.