2777
2789
عنوان

نوزاد

133 بازدید | 33 پست

سلام.

لطفا بیاید بگید وقتی نوزادتون بیداره، چجوری سرگرمش میکنید؟

دختر من ۵۲ روزشه. تایم بیداریش همش باید راه ببرمش یا رو پام بزارم تکون بدم،‌که اونم زیاد دوست نداره. و هی گریه میکنه و بغل میکنم و دوباره میزارم رو پام و این داستان چندین بار تکرار میشه🤕

اصلا هم تو جاش نمیمونه🥴

دیگه زمانی که بیداره عین جنگ زده ها میشم .

مثلا چهار الی پنج ساعت بیدار میمونه تا به خواب عمیق بره.

این بین هم چند باری چرت ۵ دقیقه ایی الی ۱۰ دقیقه ای میزنه.

گهواره برقی هم نمیمونه😕

شما چیکار میکنید؟

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



بغلیش کردی دیگه عادت کرده دیگه راحتت‌نمیذاره

🚫دوستی ممنوع🚫❤️مادر ❤️مرا ببخش بخاطر شکست هایم... انتخاب هایم...تنهایی هام...گریه هایم...که همه بخاطره کسی دیگر بود! اما تو غصه ام را خوردی... مامان قشنگم دلخوشی زندگی ام پناه و تکیه گاه روزهای سخت رفیق روزهای شاد و غمگینم...❤️دوستت دارم ❤️تورو خدا دوسی جونی ها برای پیشرفت نکردن مریضی مامانم دعا کنید صلوات بفرستید اول برای شفای همه مریض ها دعا کنید بعد برای مامان من  لطفا فقط از دار دنیا یه مامان دارم یه عشق فقط یار من و یار من و یار خودم باش 🥰عشقم😍❤️دوستت دارم❤️

وای اسی منم همین مشکل رو دارم موندم چیکار کنم باهاش حرف میزنم همش خوبه ها ولی میبینی ی دفعه شروع میکنه گریه بعد بغلم میکنم و باید حتما راه ببرم وگرنه آروم نمیشه و ۳۵ روزشه

ننو ببند براش

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
وای اسی منم همین مشکل رو دارم موندم چیکار کنم باهاش حرف میزنم همش خوبه ها ولی میبینی ی دفعه شروع میک ...

وای آنقدری که خوبه من پسر کوچیکم تازه ۱ سالشه دهنم صاف کرده انقدر ریخت پاش میکنه 

اخه بچه ای که پوشکش عوض شده شیر هم خورده و بقول دکتر هیچ مشکلی نداره چرا باید گریه کنه و بیقرار باشه ...

نفخ! 

کولیک 


خداوند می بیند و میپوشاند مردم نمی بینند و فریاد میزنند..
وای آنقدری که خوبه من پسر کوچیکم تازه ۱ سالشه دهنم صاف کرده انقدر ریخت پاش میکنه

وای بخدا حاضرم زودتر بزرگ بشه هر دقیقه جمع کنم خونه رو ولی اینجوری که گریه میکنه بقران دلم کباب میشه براش منم گریه ام میگیره، 

باید ببینی با چی آروم میشه

راهشو پیدا کنی 

بغلی کردن راهکار خوبی نیست 

مثلا بعضی بچه های کولیکی با صداهای بلند مثل صدای سشوار آروم میشن 

یه سرچ بکن و امتحان کن

خداوند می بیند و میپوشاند مردم نمی بینند و فریاد میزنند..
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   gthllwthy  |  8 ساعت پیش
توسط   فاطما_گل_  |  18 ساعت پیش