سال سوم دبیرستان ۳ تا از همکلاسی ها دست ب یکی کردیم ک ب بهانه خونه بریم بازار _ولی مدیر مدرسه بهمون اجازه نداد و گفت باید برید سر کلاس
زنگ تفریح ک بود زنگ کلاس خورد ما رفتم تو دستشویی قائم شدیم و پشت مدرسمون خالی بود از رو دیوار فرار کردیم شلوار یکی از دوستام پاره شد زهرش شد اون رفت خونش هممون رو لو داد ک فرار کردیم ما هم رفتیم بازار و بعدا مدیرمدرسه زنگ زده بود ب خانواده خبردارشدن 🤣🤣🤣🤣🤣خیلی دعوام کردن و اون دوستم مدتها باهامون قهر بود