هیچی والا مدرسه ای ک من بود از این مدرسه باکلاس بود ک همه بچه های عقده ای و خر توش ثبت نام میکنن انقدر بدم میومد دوست نداشتم اون مدرسه برم اما از اونجایی ک بچه فامیل رفته بود و مامانم میگفت تو چی از اون دختره کم داری ک نمیری رفتم خیر سرم
از همون روز اول هر چی میخریدن یا داشتن میکردن تو چشم هم 😐😐😐😐😐😐یا حتی یه دفتر میخریدن اولاش فکر میکردم چون خریدن ذوق دارن اینطوریه بعد دیدم نخیررررر قضیه یه چیز دیگست
مثلا یادمه یه کلاسور بود روش مخمل بود قفل داشت من از اون ۵ تا داشتم یکیشون خریده بود انقدر جلو من با لا پایینش کرد برگشتم گفتم وای چقدر قشنگه اینا بعد برگشته میگه انقدر گرون خریدم 😒😒😒دروغ میگفت بخدا 😂ارزون بود از هر چی اونا داشتن بهترش داشتم ولی تو چشم کسی نکردم خداروشکر
خلاصه یا یه روز با مدیر یا مشاور و دبیر و معلما دعوا میکردن امتحان نمیدادن منه بیچاره هم بین اونا 😑😑😑😑😂😂😂هیچ خوبی نداشت هیچ خاطره ای هم ساخته نشد