یه جاری دارم شوهرش معتاده فحاشی میکنه شوهرش دست بزن داره خرج خونه رونمیده بعد تعجبم از عقب ماندگی جاریمه که چرا سی ساله داره با این مرد مثلاً زندگی میکنه هر چی همه میگن جداشید ازهم تو همون فرهنگ قدیم مونده که آره دختر با لباس سفید می‌ره خونه شوهر باید با کفن بیاد بیرون تازه بیست ساله پیش شوهرش نمیخوابه یعنی اصلا زنوشوهر نیستن از این همه حماقت این زن حالم به هم میخوره آخه اینم شد زندگی
چطوری سی سالشه بعد بیست ساله پیش شوهرش نمیخوابه؟
جدا بشه جا مکان پول خرجی دارع؟
به زندگی تون چکار داری خب. شاید خواهر برادر خوبی هستن برا هم.
بیخیال قضاوت نکن خواهر من .... شاید یه مشکلی داره ...وگرنه کی از آزادی بدش مباد
خب به شما چ ربطی داره
تازه ارث خوبی هم بهش رسیده یعنی مشکل مالیش هم حله ولی بازم اصرار به این زندگی داره
تو کلاه خودتو بچسب باد نبره،نمیخواد به اون توهین کنی
نه سی ساله ازدواج کرده
به شما چ خودش راضی خدا راضی کد خدا ناراضی؟
من فقط میدونم دنیا میچرخه و میچرخه و روزی تو شرایط آدم‌هایی قرار میگیریم که حتی تو دل خودمون بی صدا سرزنششون کردیم تا دنیا بهمون جواب چراهامون رو‌بده
دقیقا همون‌موقعیت ها پیش میاد تا جوابمون رو بگیریم چرا اون تحمل کرد! چرا دزدی کرد!چرا خیانت کرد !چرا طلاق گرفت!
این ی تصمیم کاملا شخصیه
شاید یکی بعد پنجاه سال زندگیم وقتی سختش بشه بره طلاق بگیره
یکیم بعد ده سال دیگه فکر کنه سرنوشتش همینه و باید بمونه
به هرحال ازتون مشورت خواست شما نظرتو بهش بگو در غیر این صورت دخالت و حرفاتون بی فایدس
میخواست فضولش پیدا بشه ک شد
کاریش ندارم ولی درشگفتم آره جا مکان می‌تونه تهیه کنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز