2777
2789
عنوان

کیا با مادرشون مشکل دارن

205 بازدید | 16 پست

من قبلا زیاد میرفتم خونه مادرم بیرونم کرد گفت نیا بچه هات ارامش نذاشتن برامون

سه ماهه نرفتم زنگ‌ زده ک بیا ولی حد خودتو‌رعابت کن زیاد نیا 

منم ازین حرف بدم اومد دیگه اصلا نمیخوام برم خونش 

خیلی دلم شکسته

من خونه مادرم کیسه برنج جدا دارم هر وقت میرم گوشت میبرم و از خودم غذا درست میکنم نگین ک بخاطر گرونیه

حس میکنم کسیو ندارم تو دنیا خودمم و بچه هامو شوهرم

جاریامو میبینم حمایت مادرشونو‌دارن میرن میان

ولی من نه 


منم مشکل دارم.

تا میان ظرف میشورم بهم نگامیکنه، عصبانی میشه و میگه که کثیف میشوری یا نمیذاره که غذا درست کنم، بهم میگه ادا درنیاررز برو بشین سرجات.

بهم فحش میده. بدی میکنه =)

مشکلاته منم بخاطرهمیناست واقعا

جان چہ مي‌دانست، ازدنیـا چہ خواهدکشید =)

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خب عزیزم حق بده بهش مادر پدرام کارو زندگی دارن والا چ معنی داره آدم زیاد بره جایی مهمونی 

همیشه اونقدی برین بیاین ک شانتون حفظ بشه ک ب اینجا نرسه 

هفته ای ۲بار بنظرم کافیه برا مهمونی 

😍😌متاهل وصدالبته متعهد هرآدمی باید یه باباطاهر تو زندگیش داشته باشه ک بهش بگه  گل سرخم چرا پژمرده حالی بیا قسمت کنیم دردی ک داری بیا قسمت کنیم بیشش بمن دِه ک تو کوچک دلی طاقت نداری😍😘🤗😇  

وای چقدر شرایطت عین منه.مامان منم اصلا با بچه هاش رابطه خوبی نداره.هرکدومو یجور از دورش پرونده.البته چندین ساله ناراحتیه اعصاب داره و قرص مصرف میکنه.میگم شاید تاثیرات بیماریشه ک این رفتارارو میکنه.بهرحال اصلا نمیاد خونم.منم ک میرم عزت و احترام نمیبینم.منم عین تو به خانواده جاریام حسادت میکنم و مدام مقایسه میکنم با خودم

تو منی یا من توام مامان من اگه برمم از دماغم در میاره همش باید کار کنم تا برگردم خونمون کتف درد و کمر درد میگیرم خونه مادر شوهرم راحترم برا مادر شوهرم کار کنم حداقل احتراممو نگه میدارن مامانم که همش طلب کاره 

سن که میگذره انسان دیگه تحمل شلوغی و کار رو نداره آرامش میخواد . تحمل بعضی مادرا کمه لطفاً مراعات کنید و کمتر رفت و آمد کنید .به خدا دست خودشون نیست اقتضای سنشون هست

زندگی آهسته تر من خسته ام .کوله باره پاره ام را بسته ام .زخم پایم درد دارد صبر کن.تا کسی مرهم گذارد صبر کن

عزیزم ناراحت نشی ولی چیزیو که خودت باید میفهمیدی مادرت بهت گفته 

همه جا برو و بیا و حد خودتو بدون و به اندازه برو 

ما دیگه باید قبول کنیم  خونمون جداست اونا یه خونواده دیگه هستن و ما یه خونواده دیگه

سن که میگذره انسان دیگه تحمل شلوغی و کار رو نداره آرامش میخواد . تحمل بعضی مادرا کمه لطفاً مراعات کن ...

پس من مادر چی بگم دخترم با بچش خونه ما هست دخترم دست به سیاه و سفید نمی زنه و فقط با بچش ریخت و پاش می کنن و من باید جمع کنم تمیز کنم اگر هم یه دفعه غذا درست کنه فقط برا خودش و بچش البته دخترم شاعله ولی هیچ رعایت هیچی رو نمی کنه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز