من 18 سالمه از بچگی عاشق درس بودم همیشه نمراتم عالی بود ولی علاقه ای به کار خونه نداشتم خیلی ام از مامانم کتک خوردم و بدنم کبود کرد
حتی وقتی کارنامه دبیرستانمو میدید که نمراتم بالاس بهم تبریک نمیگفت کافی بود یه نمره بد داشته باشم دنیا رو سرم خراب کنه بره به همه فامیل بگه این هیچی نمیشه
امروز صب داشتم درس میخوندم امسال سال آخرمه کنکور دارم اومده میگه تو چند ساله منو عذاب دادی پیرم کردی تو رو باید ششم هفتم شوهر میدادم
گغتم مگه چیکارت کردم
میگه 2 ماه رفتم شهرستان اینقد گفتی درس دارم مجبورمون کردی برگردیم این 1 ماهو به خاطر تو برگشتم تو هرزه ای بی عرضه ای
مگه دوتا دکمه لباس شویی چقد زمان میبره که سرم منت میزاره از صب کلی لباسو شستم