میل به از میان برداشتن خود به فکر خیلیها، من جمله خودم، خطور کرده است. هر روز صبح از خود میپرسیم چرا باید به زندگی ادامه دهیم. ما نژاد، ملیت، مذهب، پدر، مادر یا رنگ پوستمان را انتخاب نمیکنیم. تنها چیزی که میتوانیم انتخاب کنیم این است که به زندگی ادامه دهیم یا خیر. امکان خودکشی تنها آزادی واقعی ماست، که نوعی خروج از این دنیا است. اگر ما از این آزادی بهره نمیبریم به خاطر این است که ــ علیرغم دشواریها ــ تصمیم گرفتهایم زنده بمانیم و وقتی که قبول میکنیم که زندگی کنیم، وقتی که با این آزادی کنار میآییم، آنگاه با شادی بیشتری زندگی میکنیم. فلسفه و هنر به ما میآموزد که زندگی بر ما تحمیل نشده بلکه پیشکش شده است. بلیط ورود را به ما دادهاند، اما بلیط خروج را هم داریم، تاشده در جیبمان. اگر یکی از فیلمهای مرا نمیپسندید، مختارید از دری که بالایش «خروج» نوشته، راه به بیرون ببرید. مثل اینکه جایی نیچه نوشته است اگر کسی در لبه پرتگاه به نیت پریدن ایستاده است، کار ما این است که او را هُل کوچکی بدهیم.
•عباس کیارستمی