من از بچگی بهم میگفتن باید درس بخونی.
کار به درد نمیخوره فقط درس بخون.
ولی به برادرم از دبیرستان میگفتن مرد باید کار کنه و داداشمو فرستادن سر کار.
همش دنبال کار برا خودم میگشتم، از منشی گری تا فروشندگی و ویزیتور و کارگری...
دعوامون میشد تو خونه نمیذاشتن کار کنم. سرخود میرفتم سر کار و بعد از یه مدت خانوادم میفهمیدن میومدن با دعوا نمیذاشتن کار کنم.
میگفتن کارگری و منشی گری و فروشندگی و ویزیتوری شغلای مناسبی برات نیستن، تو یه دختر بچه ای. خب برای دختر ۱۶، ۱۷ ساله کار دیگه ای به جز اینا نبود ولی اخه کار که عار نیست افتخارم داره.
ولی داداشم تو همون سن ۱۶ سالگی کارگری میکرد، خانوادم نمیگفتن برا تو بده.
تا اینکه زبانمو تموم کردم و مدرک تربیت مدرس و ایلتس گرفتم و تو هیجده سالگی همزمان با فارق التحصیلی از مدرسه رفتم سر کار تدریس زبان و دانشگاه هم قبول شدم رفتم دانشگاه.
ولی خب تدریس زبان یه کار پاره وقته که چندر غاز بیشتر ازش پول در نمیارم الان لیسانسمو تازه تموم کردم و میخوام برم کارخونه کار کنم ولی خانواده م بازم نمیذارن و میگن کار نکن درس بخون. خب من دوس ندارم وابسته ی مادر پدر وهمسر باشم
دوس دارم از صفر تا صده هزینه هام خودم تنها بربیام درس که برام نون و اب نشد.
کاش اینقدر پسرا رو مستقل و دخترا رو وابسته تربیت نکنیم