خانم های متاهل بیان اونایی ک پنج سال به بالاعه ک متاهلن لطفت بیاین

منی ک زایمان طبیعی کردم همش گفتم خدا ازت نگذره ک این بلا رو سر من آوردی

از همون اول شروع کرد با پدرم حق حرف زدن نداری کم کم شد کل فامیل وخاندان خودم وخودش،الان از ترسش همه قیدمونو زدن حتی مادر پدرش منم باید بسوزم چون شرایط طلاق هم ندارم ،هرروز از خدا میپرسم به کدوم گناه اینطور مجازاتم کدوم گناه

🤭🤭🤭خود کرده را تدبیر نیست

بدم ک اصلا نیومده 

ممکنه گاهی دچار روزمرگی بشیم ک سریع ازش عبور میکنیم و تا جایی ک شرایط اجازه بده یه تفاوتی ایجاد میکنیم 

خب ببین تو زندگی مشترک فرق میکنه ولی اگه واقعا دلی همو دوس داشته باشی هرچقدر از ازدواجت بگذره بقول دوستمون که گفت قرمه سبزی هستش دقیقا همینه هرچی بیشتر بگذره بیشتر جا افتاده تر میشه یه سری مسائل هستش که ادم گاهی خسته میشه ولی هیچ وقت تکراری نمیشن واسه هم مثلا شوهرت اگه دائم جلو چشمت باشه خب این معلومه رومخه 😂😂😂 ولی اگه یه روز نبینیش دلت آشوبه وقتی دیدیش دوباره میره رو مخت 😂😂😂😂 

خانما من بیست ساله ازدواج کردم وقتیم که شوهرم دادن خیلی بچه بودم خدارو شکر ساختم وساختم تا زندگیم درست شد زندگی فعالیت ذهنی میخواد هرروز برا ساختنش باید تلاش گنی هم من هم شوهرم حتی یه روز هم نمیتونیم بدون هم زندگی کنیم اون همیشه میگه وقتی نباشی کل شهر پیشم نیست وبازخدارو شکرمیکنم

نه اصلا

شرایط من خاص بود.بچه مرده بود و دکتر گفت انتخاب با خودته.منم تجربه نداشتم.دکتر گفت اگه بچه میخوای طبیعی بیار تا ۶ماه بعد بتونی باردار بشی.اگه فعلا قصد نداری سزارین کن ۲سال بعد ولی امکان چسبندگی و تاخیر در بارداری هست

ما هم چون شوهرم مشکل واریکوسل داشت.بچه میخواستم ،توافق بر طبیعی شد.با امپول فشار.آرزوی مرگ کردم

 با گذشت من بیشتر ب شوهرم و خونه و زندگیم وابسته تر میشم تا خانه ی پدریم.

اختلاف پیش میاد ولی باعث نمیشه که نسبت به شوهرم سرد بشم.با گذشت زمان بیشتر بهمدیگه وابسته تر شدیم و ب نوعی شبیه همدیگه شدیم

آخ متاسفم واست، اونجوری خیلی بده درسته، چون بچه خودش تلاش نمیکنه... الان بچه داری؟ 

اره دوتا پسر

انشالله سالم باشن... 🌹🌹🌹