مثلا یادمه با ژله طرح تخم مرغ درست میکردم میزاشتم برای صبحانه شوهرم فکر میکرد تخم مرغها بعد میدید ژلست
یا توی چاییش به جای شکر نمک میریختم
با مداد ابرو ابروهام و پیوندی میکردم موهام و فرق باز میکردم روسریم رو مثل زنهای قاجار میبستم بلیز دامن بلند میپوشیدم
کتابی حرف میزدم براش شام و چلی و میوه رو با اون ریخت و قیافه میاوردم
گاهی مثل آنشرلی صورتم رو کک و مکی میکردم
موهام و میافتم وتو خونه رفت و آمد میکردم
گاهی لباس هندی میپوشیدم
گاهی عربی
گاهی لباس اوشین
چیشد یهو انقدر کسل و بی حال شدم من