ای خدا هر کی ی غمی داره
بنظرم این چیزا ک پرسیدی هیچ اهمیتی ندارخ تو اصل ماجرا
دوست بودیم بچه بودم فکر کردم عاشقشم
۷ سال گذشته ی بچه دوساله دارم
دختر خالش تازه طلاق گرفته
عید هم دیده ما تا دم طلاق رفتیم فکر کرده شوهرم گزینه خوبیه
[QUOTE=353652883]بنظرم این چیزا ک پرسیدی هیچ اهمیتی ندارخ تو اصل ماجرا دوست بودیم بچه بودم فکر کردم عاشقشم&nbs ...[/QUOT
با این حرفهای ک گفتی اصلا حس خوبی ب اون زن ندارم.
خودتو ب شوهرت نزدیکتر کن بچسب بهش و بشدت بهش محبت کن.حس پدرانه اش رو بیدار کن و بچه آت رو بهش وابسته کن...
نگران چی هستی شوهرت ک نمیاد تو و بچشو ول کنه بچسبه ب ی زن بیوه
بنظرم این جور موقعها سعی کن آروم باشی میگی مال عیده اون دوره ای که اختلاف داشتین اگه نظر همسرت دنبالش بود با شما آشتی نمی‌کرد طلاق می‌گرفت ميرفت پی اون ولی همسرت شما و زندگیش انتخاب کرد با این فکرها خودت اذیت نکن فقط سعی کن از اون دور بشین و رابطه با همسرت بهتر کنی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز