سلام دوستان عزیزم من چندین ساله که کاربر نینی سایتم و تصمیم داشتم بعد از بارداریم که اتفاقا خیلی سخت گذشت بیام و تجربیاتم رو بنویسم شاید روزی به درد کسی بخوره
از شماهم خواهش میکنم اگر تجربه ای دارید که توی بارداری عجیب بوده یا نکته ی طلایی از ترفندای بچه داری حتما اینجا بنویسید تا به درد یه تازه مادر بخوره 😘
من یه بارداری خیلی سختی داشتم. یه سزارین سخت و یه شیردهی و بچه‌داری سخت‌تر
من بارداری سوممه چیزی که خیلی عجیب و متفاوت بادوتا بارداری قبلیمه اینه ک بزاق دهنم بینهایت زیاد شده همش دستمال دستمه دیگه دارم روانی میشم کسی تجربه ای داره کی خوب میشه یازده هفتم
من هفته های اول بارداریم ابله مرغان گرفتم اینقدر نگرانم دکترم گفته باید بفرستت متخصص عفونی فلان خیلی استرس دارم لطفاً برام دعا کنید نی نی م سالم باشه😔
سخت نگیرین
من برا بجه ی اولم خیلی همه چیو سخت میگرفتم، کسی بوسش نکنه، واسه تمیز کردن جیشش دستمال مرطوب استفاده نکنم حتما با آب بشورمش، جاش راحت باشه، پستونک به هیچ عنوان نمی‌دادم، همه چیزو هزار بار ضدعفونی میکردم، هوای سرد و گرم نخوره، فصل بیماری جای شلوغ نرم، دارو کم استفاده کنه، واسه غذا و میوه و میان وعده ش خودمو دیوونه میکردم، تلوزیون زیاد نبینه، گوشی بازی نکنه، به چیز آلوده دست نزنه، تا یه ذره لباسش کثیف میشه بلافاصله عوض کنم، یه ذره تب می‌کرد یا دونه رو دستش میزد زود می‌بردمش دکتر، وااای یه بچه ی گند نحسی بار آوردم خودم نمیتونم تحملش کنم.
واسه دومی راحت بودم اصلا سخت نگرفتم هرچی رسید دستم دادم خورد، تا یه ذره درد داشت بلافاصله استامینوفن دادم، پستونک خواست دادم، هر کثیف کاری خواست کرد، هر جا رسید خوابید، به چیزای کثیف دست زد،شلوغکاری کرد، انقد بجه ی خوبیه. خوابش میگیره خودش یه گوشه سرشو میذاره خوابش میبره، تا گشنه ش میشه یه لقمه نون یا هرچی پیدا کنه میخوره، گرمش میشه سردش میشه تحمل میکنه، سازگاره، آرومه، مریض میشه زود خوب میشه. خیییلی بجه ی خوبیه
