دقیقا... مامانم هر بار میخواد خونه پدربزرگم بره با ترس و لرز میره چون بابام بهش غر میزنه، بابام خرجی نمیده ، همه زندگیش شده مواد، ما اصلا حساب نیستیم براش، بارها شنیدم که به بقیه گفته دختر دیوار مردمه🙂💔 من اصلا دخترش حساب میکنه؟؟ تا حالا دستش نکشیده روی سرم، همیشه باهام مثل غریبه ها رفتار کرده ، اینده من مهم نیس واسش.
همه میگن به مامان چرا شوهرت کار نمیره. مامانم همیشه شرمنده بابام بوده... چی بگم دیگه عزیزم🙂💔
گاهی میگم اهمیت ندم اون بابامه احترامش واجبه
اما واقعا بعضی وقتا تحملم کم میشه😭😭
امشب یه اقایی اومد خونمون به بابام گفت راحتی سرکار نمیری خرجتو میدن، دلم میخواست زمین دهن باز کنه برم😔ناراحت شدم چرا باید بابام اینطور باشه ، دست خودم نیست