۱۲ ساله طبقه بالاش زندگی میکنم کمر درد داره اول هرجا میرفتیم این بامون بوده الان نمیتونه بیاد چون دکتر بهش گفته استراحت مطلقی من با همسرم میرم بیرون زورش میاد خود ب خود قهر میکنه میرم کاراشو میکنم غذا براش درس میکنم باهام قهر میکنه نمیدونم چشه مشکلش کیه بخدا هیچ بی احترامی نکردم.تازه خاهرشم اومده پیشش بمونه اونم مریضه شدن دوتا الان کارکنم گیرم.نکنم گیرم والا گیر افتادم باشون‌برم خونشون بدشون‌میاد نرم خونشون بدشون‌میاد کلافم چکار کنم.شوهرمم یک پسره.شوهرم میگه تقصیر تو بوده گفتی طبقه بالا رو درس کن راس میگه اصرار من بود
جونتو بردارو برو
تو این 12 سال نتونستی یه خونه بخری در حالیکه مستاجر نبودی
خودت داری میگی دیگه دلیلش ندانم کاریای خودته،واقعا چه دلیلی داره شما بری کارای اونو انجام بدی؟!
یه مدت نرو بزارقدرتو بدونن
منم باشون تو یه ساختمونم
ببخشید نابلدی
دلرحمی
ساده ای
من پیش میاد یک ماه نمیرم بعد به شوهرم میگم دلم تنگ شده بریم امشب
بعد زنگ میزنه مثه مهمون میگه امشب هستید یه سر بیایم اونام یا میگن اره یا میگن نه
من اوایل روزی سه چار بار میرفتم دیدم سبک شدم بعد خودمو مشغول مطالعه کردم به شوهرم گفتم بهشون بگو دوره مطالعاتی شرکت کرده نمیتونه بیاد دو سه ماه همینطوری گفتم امتحان دارم دوره شرکت کردم(خانه دارم) 😂
اونام فهمیدن دروغه ولی راهی برا اثبات نداشتن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز