و خب من از اول ترس از بیمارستان داشتم و شوهرم که گفت من امضا نمیدم بستری شب واقعا ناراحت بودم ولی ماما مادرم بود و رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت لکنت و رحمت نرمه عالیه برای زایمان رنه پوسته مامانم بود گفت برو خونه زایمان کن من که شرایطم گفتم واقعا ناراحت شد گفت خونه زایمان کن منم خوشحال لحظه شماری میکردم دخترم به دنیا بیاد