بعد یه خواهر مجرد و یه مادر پیر هم داره به شدت پولداررر دوستم 18 سالشه
اما هم اکیپیمون بهش گفته خودتو بدبخت نکن گفته بشین تو اب سر تا جایی که سوخته خنک شه
منم میخوام باهاش کات کنم اما حس میکنم تو این موقعیت فک کنه منم حسودی کردم
چیکار کنم انرژی منفی میگیرم ازش
شوهر نیست پدرشه
ارتباطتو کمتر کن
تو دخالت نکن خانواده داری خوشبخت شد خداروشکر نشد بیخیال تو مقصر نیستی
این که این همه بی جنبه ست اگه نامزد کنه خودش قراره دور شه ازت
چه دوستایی هستید آخه... هیچ کس بهش نزدیک نیست با دلسوزی بگه جوونیشو نفروشه؟
خواستگارش درو وا میکنه میگه: من پدر تو هستم
بهتر نیس خودش تصمیم بگیره گیریم بعد این اصلا خواستگار نیومد اونوقت میگه شما کردین نظرتونو بگین انا تحمیل نکنین خودش تصمیم بگیره
اگه انرژی منفی داره خیلی راحت ازش فاصله بگیر
چون اون انرژی بدو ب خودتم انتقال میده
نکن
منم ی رفیقی داشتم بایکی ازدواج کرد ک ۱۱سال ازش بزرگ تر بود ۱۷سالگی دیگه ازدواج کرد رفت
من همیشه ناراحتش بودم میگفدم چرا بدش فهمیدم مشکلات خانوادگی داشت دیگه پدرش مجبورش کرد الان شوهرشو دوست داره
ولی من همیشه خودمو سرزنش میکنم ک چرا اینجوری میگفدم بهش درحالی که نمیدونستم اون چ دردیو داره تحمل میکنه ولی ب رو خودش نمیاره
چه مشکلیه مگه اختلاف سنی 17سال؟؟؟!!!
منو عشقمم 17سال تفاوت سنی داریم چیه مگه؟
بخاطر این موضوع میخوای دوستتو ترک کنی؟
اون الان به حمایت شما احتیاج داره گناه داره طفلی
