من پسرم سال ۹۹ دنیا اومد یعنی درست توی کرونا، اولین کلمه اب که یاد گرفت و گفت الکل بود درست هم نمیتونست تلفظ کنه میگفت اکول😁😁 بعد ازاون مامان و بابا رو گفت..😁😁🤭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
حالا یک جالب تر بگم اون چند شبی که پیشمون بودن خودشو میچسبوند بغل مادرشوهرم میخوابید بغل عمه هاش میخوابید اصلا و ابدا پیش من و پدرش خوابش نمیبرد. وقتی خوابش سنگین میشد میآوردیم پیش خودمون.
شیرخشک میخوره . بعد دو سال کم میکنم ولی شیر چیز بدی نیس .آب، دد، بریم، این چیه؟ ،بیا ،پا منن نی یعنی ...
شیر چیز بدی نیس اما این یکسره چسبیده به من عصبی ام سر شیر دادن اخه به هیچ کار نمیرسم غذا خور هم نیس شیرگاو و شیرخشکم لب نمیزنه فقط شیر خودم منم کم اوردم دیگه
بیا رو نمیگه بقیه رو کم و بیش میگه دور بچت شلوغه منظورم رفت و امد دارین کسی که با بچه سر و کله بزنه ...
ما بخاطر کار تو شهر غریبیم. از همه دوریم. جوری که خونواده شوهرم اومدن داشتن می رفتن خیلی بخاطر غربت بچه م گریه م گرفت. انگار اون بیشتر از من و شوهرم از تنهایی بدش میاد.