.
سودا و بلغم ؛ سردی و گرمی
چرا خریدار دارند بماند برای بعد که نیاز به بحث مفصل داریم! اما ریشه در کجاست!
نظریه اخلاط اصل و پایه دو علم کهن پارسی و یونانی می باشد. طبق این نظریه بدن از چهار خلط اصلی تشکیل شده است:
خون
بلغم
صفرا
سودا
نظریه معتقد است هر کدام از خلط های نامبرده دارای طبع سرد یا گرمی هستند که در صورت غلبه یک طبع بر طبع دیگر سیستم عمومی بدن دچار اختلال می شود!
خون طبع گرم، بلغم طبع سرد، صفرا طبع گرم و سودا طبع سرد
نظریه اخلاط از فیزیولوژی بدن فراتر رفته و به جد معتقد است اختلال در هر طبع علاوه بر تهدید سلامت جسمی سلامت فکری و روانی را هم تهدید می کند. برای متعادل سازی این چهار خلط هم انواع و اقسام داروها و پرهیزهای خوراکی و گیاهی ابداع شده است.
اما در دنیای واقعی چه خبر است!
برای ساخت یک خودکار تمام اجزای خودکار به صورت جداگانه تولید و در نهایت روی هم مونتاژ می شوند و ما میبینیم و میدانیم یک خودکار چه اجزائی دارد، چطور کار میکند و چطور خراب می شود. چند هزار سال از علم سنتی و تاثیر بلغم و سودا روی سلامت میگذرد؟!
چطور حتی یکبار شواهد تجربی برای اثبات حتی یک نظریه در خصوص تاثیر سودا و بلغم روی سلامت عمومی و روانی ارائه نشد؟!
برای بررسی میزان اثربخشی یک دارو و خطرات احتمالی مصرف صدها مسیر بیولوژیک در محیط های آزمایشگاهی همانندسازی شده با بدن انسان طی میشود و در مواردی بازهم نتایج منطبق بر آزمایشات نیستند
چطور امروز میتونیم داروهای گیاهی را تجویز کنیم که حتی یکبار، حتی یکبار هم میزان سود و زیانش به صورت تجربی و علمی اندازه گیری نشده است.
این مطلب به معنی نفی یا نهی از استفاده از گیاهان درمانی نیست. حتی ریشه خیلی از درمان های پزشکی مدرن به نباتات میرسد، جایگزین کردن علم پزشکی با طب سنتی و حتی استفاده از این داروهای گیاهی در کنار درمان های اصلی گاهی فجایعی به بار می آورد که قابل جبران نیست.
متاسفانه چرخ پررونقی در این زمینه در حال گردش است و فضای بهره وری و سودجویی بسیار مهیا. پس لزومی بر نظارت هم طبعا وجود نخواهد داشت!