ما مهمون داشتیم از شهرستان مامانم نبود خونه
منم صبح اوندم صبحانه بزارم دیدم زیاد چیزی نداریم
همسایمون مرغ داره
همون که قبلا گفتم یه مرغش برداشتم
از دیوار پریدم چنتا تخم مرغ برداشتم
پولشم البته گذاشتم زیر با.س.ن مرغه
دیگه سری اومدم نیمرو زدم روش عسل ریختم
از اونورم یه بسته مشمایی شیر بود نو یخچال گرم کردم
دیگه سفر انداختم اومدن نشستن ولی