2777
2789
عنوان

شوهرم

78 بازدید | 2 پست

 نمیدونم شاید انتظارم بیخوده شاید غیر منطقی حرف میزنم 

   دلم خیلی گرفت 

  منو شوهرم بچها همه جا باهمبم همه جا باهم میریم چ خونه خونوادهامون چ بیرون 

   من چند رپز دیگه نزدیک ی هفته امتحان دارم شهرمون  فکر میکردم با شوهرم میریم ی هفته میمونیم برمیگردیم امشب شوهرم گفت خودت تنها برو بمون من بعدش بیام دنبالت 

    من مغازه کلی کار دارم فلانه  بهمانه خیلی ناراحت شدم ن ار اینکه اون بخاطر امتحان من بیاداا

 از اینکه  خیلی راحت پیشنهاد داد بدون من ده رو ی هفته بمونه  

      ن اینکه فکر کنید نتونه ن میتونه مغازشو نره  چون هم شریک داره هم کلی کارگر هک اینکه همیشه اگه خودش کار داشته باشه اگه بیرون با دوستامون تفریحی باشه   هندل میکنه 

 ولی امشب انگار من زیاد بودم نبودم براش توفیری نداشته   خیلی اصلا ی جوریم 

 از طرفی مادرشوهرم اینا اگ ببینن من تنها موندم میگن  اخیش بلاخره پسرمون اینو ول کرد همش پیششع 

من فکر میکنم انتظارت یکم زیاده خب شوهر هم میتونه آزاد باشه من هم قبلا مثل تو بودم ولی تو دلم گفتم خب اونم شاید دلش میخواد با خودش باشه و حق بهش بده خب کار داره کارشو بکنه 

من فکر میکنم انتظارت یکم زیاده خب شوهر هم میتونه آزاد باشه من هم قبلا مثل تو بودم ولی تو دلم گفتم خب ...

    اهوم ولی ته دلم ی جوریه  حس میکنم زیاد براش اهمیت انچنانی ندارم بدون من هم میتونه بگذرونه این منو اذیت میکنه میخوام مثل خودش باشم بدون فمر کردن به چیزی 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز