باردارم اومدم خونه مادرم حالم عوض شه یک ساعت داره با ناله از خاطرات تلخ ۳۰ سال پیشش تعریف میکنه
کلا همیشه نالس
مادر منم شکاک ترین آدم دنیاااست
مثل مامان من
هیچوقت تو زندگیم نتونستم بهش تکیه کنم
همیشه باید من کمکش میکردم
همییییشه دردودل میکنه
همیشه ناله میکنه
همیشه از مریضی هاش حرف خیزنه
مثل مادرشوهرم منه همش ناله هاش واسه منو شوهرمه ..ک ای پای درد میکنه ای پول ندارم ..بعد بگو بخنداش با دختراش هست ..اونوقت برعکس مامانم هیچ وقت حرف منفی تا حالا به من نزده دلم براش تنگ شده .کیلومترها دورم
مامان من همش غرررر میزنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز