ازسرکار رفتن زنی ک مادره متنفررررررم

اگه مجبوری کار کنی باید یه مقدار از خودت بزنی حداقل شب قبل واسه فردای بچه ها ناهار بزاری تا گشنه نمونن بعدم از وقتی میای خونه اون محبت و عشقو نثارشون کنی تقصیر اونا نیست که پدر مادرشون خستن یا وقت ندارن

من اشپزی و تموم کارهای خونه هم روی دوشم بود به غیر از اینکه باید خودم میومدم و میرفتم ولی از تک تک لحظه های تنهاییم لذت میبردم 

بله سخت هست خیلی سخت یه مادر خارج از خونه کار کنه خونه واقعا سرد بی روح میشه خواهشها ریپ  نزنید گوشم از حرفاتون پرهست 

شما که یک زخم خورده هستی چرا می خوای با بچه هات این کار بکنی

 مادر پدر منم شاغل بودن همین بود وضعیتمون ولی روحیمون انقد ضعیف نبود خاطر بدی هم نشد برام بچه اول هم هستم از بچه کوچیک تر هم مراقبت کردم از بچگی هم خودم پختم خوردم باعث شد روی پای خودم باشم عاقلانه تر رفتار کنم 

منم شاغلم ودوتا پسر دارم یکم از برنامه های خودم میگم شاید به دردت بخوره!من صبح اومدنی برنجمو خیس میکنم وبرای صبحانه ی بچه ها هرروز یه لقمه ی متنوع درست میکنم که تکراری نشه براشون الان که تابستونه ظهرا زود تعطیل میشیم میرسم خونه اول ناهارو میپزم وغذامیخوریم ویک ربع میخوابم وبعد با بچه ها میرم بیرون وخرید وتفریح ،شبها سعی میکنم دیر بخوابن که صبح دیر بیدار شن وتایم کمتری رو بدون من بگذرونن

عزیزم از این دید هم بهش نگاه کن من خودم برا آینده بچه هام میرم سرکار که کمبودی نداشته باشن از لحاظ عاطی هم تا جایی که بتونم هواشونو دارم اگر فقط منو همسرم بودیم هر چی داشتیم از حقوق بگیر تا خونه و ماشین بسمون بود بخاطر بچه ها تلاش میکنیم 

خطاب ب امثال  مادر اسی بود

ی بنده خدایی رو میشناسم دقیقا همین جوریه شرایطش

بله من ۲ تا از خواهرهام هم شاغلن توازن دقیق برقراره

یکیش ی ۱۰ ماهه داره اون‌یکی ۴ ساله

من خودم خیلی دوست دارم شاغل بشم مدرکم همینجوری داره خاک میخوره با اینکه بازار کار خوبی داره

ولی چون فرزند دوم اوتیسم خفیف است ترجیحا اینه فعلا خانه دار باشم

خب وقتی میخواد فقط بچه بزاد و ولش کته به امان خدا بیخود کرده که ماد بشه.

همون انسان مستقل باقی بمونه 

منم شرایط شما رو داشتم 

تازه بیشتر 

مادر و پدرم ماموریت خارج کشور میرفتن . من ۱۷ سالم بود و خواهرم ۳ سالش 

اما واقعا از شرایط لذت بردم . به معنای واقعی استقلال و زندگی و رفاه و اعتماد رو تجربه کردم 

مشکل شما حضور والدین نبود ، کافی نبودنشون بوده 

من هنوز بچه ندارم . اما دوس دارم بچم خط به خط زندگی منو تجربه کنه تا از زندگی لذت ببره و کیف کنه

احسنت به شما لذت بردم از برنامه ریزتون یک مادر نمونه ویک خانم شاغل موفق اینقدر امثال مادر اسی دور بزن دیدم که از شاغل بودن فراری بودم 

احسنت بهترینهارو  برات آرزو دارم برای شما و تک تک کسانی که مثل شما هستند 

ضمن اینکه مسئولیت رسیدگی به شما فقط با مادرتون نبوده 

پس انقدر مادرتون رو محکوم نکنید 

پدرتون هم در قبال شما و امور خونه موظف بود و کم‌گذاشتن 

سلام عزیز دلم تاپیکهاتون رو خوندم خیلی حق داری

یه جا دیدم نوشتی دوس داری نملز بخونی و به خدا برگردی 

من فک میکنم شما میتونی به شوهرت برگردی و یه زندگی عالی داشته باشی

یه کلاسی هست به اسم کلاس همسرداری مومنانه توی ایتا برگزار میشه هزینه کلاس دویست تومنه قسطی هم قبول میکنن مربی آقای سید حسینی هست خواهش میکنم برو به این لینک تجربیات سربزن همسر شما خیلی خیلی به اقتدار نیاز داشته

https://eitaa.com/joinchat/892535157Cc6bb3bfaec

توی گوگل سرچ کن بعد از طریق ایتا برو و تجربیات رو بخون شاید خواستی تو کلاسا شرکت کنی

توی نی نی سایت و حتی مراکز مشاوره به شما راهنمایی درستی ممکنه نکنن اما این کلاس هیچچچچ نتیجه ای نداشته باشه هم بهتون کمک میکنه اشکال کار رو بفهمین و اینکه خودسازی کنین

درسته اما اون کمبود عاطیفیش جبران نمیشه متاسفانه

شما گفتین همسرتون به یه زن حیابونی توجه داشته علتش اینه که اون بهش احساس مردونگی و اقتدار میداده