۲۵ روز پیش زایمان کردم . رفتم آی سی یو دو سه شب و کلا ۵ روز بستری بودم .
فقط هزار بار میگم در روز خدایا دشمنمم گرفتار تخت بیمارستان نکن .
بچه داری انقدر سخته یعنی😣😣
ببین بخدا من امروز می گفتم کاش نی نی بود،بچه ها که بزرگتر میشن،مشکلات و دردسرهاشون هم با خودشون بزرگتر میشن
یادمه بچم تا هفت ماهگی نفخ و رفلاکس شدید داشت
دیگه قید شیر دادنو زدم و شیرخشک بهش دادم و خوب شد
ولی اون روزا تو شهر غریب همینجور آشفته و کلافه و حسته بودم و دلم مررررگ میخواست
حتی یبار دو سه روز نخوابیده بودم دستم بشکنه الهی بچمو زدم😭
نگران نباش میگذره...زودم میگذره و همه چی نرمال میشه
انقد که مث الان من بچم یکسالشه دلتنگ بشی برا اون روزا
بچه ۶ ماهشه توقع داری آروم بشینه هرچی گفتی بگه چشم😐
یعنی چی😐
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز