2777
2789
عنوان

خاطرات من بخش دوم فرزند اول

175 بازدید | 19 پست

صبح ساعت۷.۳۰، از طرف پسرم به بابام پیام دادم تولدت مبارک بابا عباس❤

و حدود دوساعت بعد، مامان نگرانمو فرستادم استخر و اطمینان دادم تا ده روز دیگه بچه نمیاد!

اومدم رو تخت بخوابم که یهو...


زنگیدم زنداداش و هماهنگ کردیم برا بیمارستان. دکترم مستقیم زنگید به من که کیسه آب پاره شده بیام سزارین؟

منم خیلی لجبازانه گفتم نخیر تا نصفه شب یا فردام بشه صبر میکنم فقط طبیعی.


دردها شروع میشد ولی هیچ تغییری تو فازم ایجاد نمیشد.

کم کم دردها شدیدو شدیدتر شد که یهو دیدم دارن آمادم میکنن برا عمل.

دکترم اومد بالاسرم و گفت نمیتونم ریسک کنم شاید بچه مدفوع کنه.

(تو این بین دکترم شوهرمو صدا کرد گفت دلداریش بده قبل عمل ، هول کرده بود اومد بالاسرم گفت سلام خوبی؟🤣🤣)


دقیقا لحظه تزریق بی حسی آخرین درد طبیعی رو هم کشیدم و چندلحظه بعد،

محمدعلی با صورت نسبتا سیاه و بیصدا رو گذاشتن رو صورتم. چند لحظه یا دقیقه طول کشید تا گریه کرد.(ده روز بعد منشی دکترم گفت بچه مدفوع کرده و تو شرایط بحرانی بود بهت نگفتیم مضطرب نشی)


خلاصه که به همین سادگی محمدعلی ساعت۷.۳۰شب شخصا به باباعباسش تبریک تولد گفت و با هم تو یه روز دنیا اومدن.


هنوزم هربار به پسرم نگاه میکنم همون لحظه ای که چهره سیاهشو چسبوندن به صورتم میاد جلو چشمام.😊

من عوض شدم ولی تو حسین بچگیمی

چه قشنگ توصیف و توضیح دادی همراه با استیکر گلم💙

خدا برات نگهش داره

🖤... از ۱۴۰۳/۸/۲ دیگه حالم خوب نمیشه...🖤    ⬅️⬇️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔥🔺متوّلد سال اژدها🔺🔥                                        زین پس سعی می‌کنم؛ مهربانانه‌تر، محترمانه‌تر، پسندیده‌تر و شمرده‌تر گفت‌وگو و صحبت کنم💖                                      سعی می‌کنم انسانی بهتر باشم، اگر دلِ کسی رو شکوندم امّیدوارم منو ببخشه و حلال کنه😉 اگر هم کسی از حرفی که زدم ناراحت شده یا بهش برخورده هم همین‌طور🙃                به‌طور کل، امّیدوارم در این راه، موفّق باشم. آمین🌹                                                                                                    👈 عضو اکیپ ♥️💎#جذابای سایت💎♥️ 👉

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ی سوال بپرسم  مهناز 

شما چجوری اینقدر سر عروسی بلا سرتون اومده یا هر مشکلی چنین خوب تعریف میکنید و حالتون خوبه من اگه جای شما بودم گریه میکردم و خودمو سرزنش 

واقعا دلم میخواد ازتون بپرسم چطور چطور انقدر نگاهتون مثبته ب زندگی ؟

بچه مدفوع کنه چی میشه؟

اگه زود به دادش نرسن خفه میشه

من داداشم رو لب مرز مرگ و زندگی نجات دادن


پسرمم اگه دکترم خوب نبود احتمال داشت دور از جونش☹

من عوض شدم ولی تو حسین بچگیمی
ی سوال بپرسم مهناز شما چجوری اینقدر سر عروسی بلا سرتون اومده یا هر مشکلی چنین خوب تعریف میکنید و حا ...

اصلا مثبت نیستم

با مثبت نشون دادن خودم منفیهای ذهنمو دور میکنم از خودم


وگرنه پای درددل شوهرم بشینی😂😂😂

من عوض شدم ولی تو حسین بچگیمی
اگه نوشتن دوس داری یه کم نوشتارت رو بهتر کن مثلا همون زنگید رو بنویس زنگ زد چون متنت قشنگه و استعداد ...

حتما عزیزم

ممنون از لطفت🌺🌺🌺🌺🌺

من عوض شدم ولی تو حسین بچگیمی

آها چقدر خوبه اما من خودمو خیلی پیش بقیه ضایع میکنم ک بقیه بخندن و با من حرف بزنن چون راه دیگه ای بلد نیستم خوش ب حالت چون شور گذاری خدا بیشتر بت میده 💙

زندگیت پربرکتی و ماندگار 🤗💖

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز