من ی نوجوانم ب تشویق بعضی از همکلاسی هام
ی دوماهی میشه ک رمان میخونم رمان هم ب شدت سم هستش جوریکه ک امشب ب طور واضح صحنه های روابط ... رو گفته بود درسته تقریبا نزدیکای ۶۰۰ تا پارت یا بیشتر خوندم از رمان های مختلف اما تا ب حال در این حد نبود
بعد از خوندن اون پارت واقعا حالم بد شد و تپش قلب گرفتم
دوستان لطفا قضاوت نکنید برا دختری ک هیچ حمایت عاطفی از طرف خونوادش و خصوصا پدرش نمیشه خیلی عادیه ک بخواد بره سمت همچین رمان هایی
من واقعا دختر آفتاب مهتاب ندیده ایم و شاید ب همین خاطر هس ک الان انقدر ترسیدم من قبلا حالم از ازدواج بهم میخورد اما بعد از خوندن رمان خیلی دلم میخواد ی نفر بیاد تو زندگیم
میدونم واسه من نوجوان خیلی خواسته بدیه و این هم بخاطر کمبود محبت از طرف پدرم نباید همچین احساسی داشته باشم چن بار هس ک ب خدا قول میدم سمت رمان نرم اما عادت کردم دیگه چ کنم فعالیت دیگه ای هم نمیتونم داسته باشم چون مادر پدرم سخت گیر هستن و بابا خسیس و پول کلاس تابستونی نمیده ک هیچ اجازه شم نمیده خوش ب حال بقیه بخدا ب همه حسودیم میشه از ی جا ی چی دارن دیگه اما من چی هیچی