باردار بودم ۷ ماهه
من رو تخت میخوابیدم ،شوهرم رو فرش
نصف شب یکی بیدارم میکرد
نگاه میکردم میدیدم یه زن با چادر سیاه پایین پاهام نشسته
بسم الله میگفتم ، میرفت . بعد که دوباره میخوابیدم دوباره بیدارم میکرد
بعد میرفتم بغل شوهرم . دیگه بیدارم نمیکرد
تا چند شب این طور بود
تا مادرم دعا گرفت برام . دیگه اذیتم نکرد
ولی بعد زایمان ، دخترم رو اذیت میکرد