زندگیمونو داره میپاشونه بدون هیچ دلیلی هرچی ازدهنش درمیادبه خودم وخانوادم میگه حتی جلوخودشوهرمم میگه اون بهش چیزی نگفت بعدش باشوهرم اینقددعوامون شدنمیتونستم جداشم وگرنه یک ثانیه نمیموندم چندروزپیش خونه جاریم روضه بودپسرم هفت ماهشه توبغلم خاب بودازدرکه رفتم توگفت بچروبده من ببینم دادمش بغلش بچه شروع کردگریه وجیغ بدتربچرومیچلونه که اینجوری نگاه نکن بچه ازخودمن عمه شوهرم گفت خب بچه مامانشومیخاد میگه نه بده بغل دخترخودم همه مردم برگشته بودن مارونگاه میکردن کلی خجالت کشیدم امروز بامامانم توخیابون مارو دیده یه خانمی پشت سرمون راه افتادکمک میخاست توخیابون میگه فک کردی دخترپادشاهیی که جواب مردمو نمیده دنبال مامانتوگرفتی میری بخدا نمیدونم ازدستش چیکارکنم بسکه باشوهرم به خاطرش دعوامون شده زندگیمون چجوری شده اونم فقط طرف مامانشو میگیره میگه حتی دربارش بامن حرفم نزن مامانش ابروموتوفامیل برده ازبس دروغ درموردم میگه که عروسم بده واین حرفا
قبل بچه ام همین جوری بودن مادر شوهرت و شوهدت؟
زندگی تو زندگی منه، و بگم درست نمیشه این زندگی هر روز دعوا داشتیم بخاطر مامانش
میگفتی دختر پادشاه کیه
من دختر فلانی م
عزیزم جلو اینطور آدم نباید خانومی کنی
تو هم در خفا بچزونش
بعد جلو شوهرت باهاش خوب رفتار کن
جلو فامیلام باهاش خوب رفتار کن ولی یواشکی جزش بده
ببین با شوهرت دعوا کنی کاری درس نمیشه .پس بی خیال شاد باش
مادرشوهرتم هرجا هس سعی کن نری رابطه رو محدود کن
پشت سرت هم حرف زد اهمیت نده تو خوب باش .مردم خودشون عقل دارن هرکسیو میشناسن
تو یک ساختمون هستین؟
بروشکایتش کن بگو زندگیمو داره نابود میکنه
عزیزم راه خودتوبرو
کاری که میدونی صلاحته انجام بده
ازش دوری کن و رفت وآمد رو باهاش کم کن
به شوهرت در مورد کاراش گلایه نکن
و درخفای شوهرت به مادرش بی توجه باش
وقتی شوهرت کاری نمیکنه
خودت وارد عمل شو و جوابش بده
لازم نیست با شوهرت دعوا کنی
اگه دعوایی هم هست باید با مادرشوهرت باشه
با این طور آدمی باید در ظاهر خوب بود ولی در خلوت پدرشو دربیار که اعتراض هم کرد بگن بابا عروست که خوبه...بیرون پیش بقیه فقط تعریفشو بده تنهایی بسوزونش