اتفاقامنو خواهرم ۷ سال تفاوت سنی داشتیم هیچوقت باهم حرف مشترک نداشتیم دنیاهامون دوره یادمنمیاد باهاش تلفنی حرف زده باشم موقع شهریه دانشگاش موقع مدرسه من بود و کلاسا و وقت گذرونی با دوستام موقع دانشگاه من موقع جهیزیه اون بود
ولی بچه هام الان هم مواظب همن هم خیلی باهم جورن هم بازیشون باهمه خوابشون باهمه مدرسشون باهمه
خریداشونو راحتم حسادت نمیکنن چون از هر چیز دوتا میگیریم ک مناسب سن جفتشونم هست
کلاس باهم میرن
ب نظرم این بهترین تصمیم زندگیم بود اینو همیشه همه جا گفتم
الان خواهر شوهرم تفاوت سنی دارن بچه هاش همیشه دعوا دارن اینو میبره ی جا برا کلاس اون کلاس اون یکی سنو قبول نمیکنه میبره ی کلاس دیگه بچه ها همیشه دعوا دارن اون یکی رفته مدرسه این یکی هرروز دعوا و قهرو گریه ک منم مدرسه باید برم
هیچوقت دوتاشون ی جا نمیتونن باهم باشن