شوهرم با وجود اینکه وضع اقتصادی شون خوبه، همش چشمشون به پول پدرو مادر بازنشسته منه. برای منم همین شد، سر عقد 14 سکه، و در آخرین لحظه کلاهبرداری کرد و عندالاستطاعه نوشت. منم نگاه کردم، گفتم این چیه، گفت ما حرف زده بودیم، چون دوسش داشتم با خودم گفتم چه ایرادی داره بزار اینجوری باشه ولی الان بعد دو سال با وجود اینکه باردارم، بعد اینکه خواهرش رو با 450 سکه عندالمطالبه عقد کردن، البته ناگفته نمونه خونواده دومادشون به شدت سطح پایین هستن. ولی برای من انگار عقده شده حس می کنم، خیانت کردن در حقم و دعاشون می کنم دقیقا حسی که من دارم سر دخترشون بیاد، و هرگز حلالشون نمی کنم، که با سادگی و صداقت من سیاست ورزی کردن، الآنم واقعااااا تردید دارم بعد تولد بچه ام برگردم به اون خونه یا نه. چون حتی الآنم که تو دوران بارداری هستم و هر روز به بیمارستان احتیاج دارم خونه بابام هستم و هفته ای یه بار به زور زنگ می زند احوال می پرسه، دیگه خرجی و اینا هیچی کلا تو این دو سال هم همین بوده، چون خودم کارمندم، همش گفتم چه ایرادی داره با هم زندگی رو می سازیم حتی نصف اجاره رو هم از حقوق خودم می دادم بعد دیدم داره واقعااااا پر رو میشه، دیگه بابت اجاره پولی ندادم. شاید هر کی از دور به قضیه نگاه کنی، بگه دختر تو اوسکولی چیزی هستی، ولی باور بفرمایید زندگی دو دوتا چهار تا نیست من قصدم زندگی و آرامش و همدلی هست، حتی گفت قبل تو یه عقد ناموفق داشتم، گفتم ایرادی ندارد همین که با صداقت اومدی گفتی کافیه، ولی الآنم که الانه دلیل واقعی بهم خوردنشو بهم نگفت. گفتم اشکال ندارد پسر نماز خونیه اهل کاری نیس ولی دریغ از اینکه اینا همش دکور کارشه، 5روز بابا مامانم برای نگهداری از من تو این ایام بارداری اومدن خونه مون سرشون داد میزد خلاصه که با تئوری انسانیت و معامله با خدایی که برای خودم ساخته م، که اشکال ندارد خدا می بینه آدما همه حق زندگی دارن بزا فرصت بدم و فلان. در حق خودم بدترین ظلم رو کردم
🥲🥲
پاشو برو خونتون نزار مادرت بیاد بزار خودش زحمت بکشه دوروز دندون رو جیگر بزار میبینن همه کارا مونده تلمبار شده خودش آدم میشه
نگهداری میخوای مگه؟بچه اونه تو شیکمت خودتو بزن به بی حالی
ناسلامتی حامله ای ها بگیر فقط بخواب
اینا همه از سادگی و یک رنگی و خوبی تو بوده تو مثل اونا بد ذات نبودی که بخایی دودوتا چهار تا کنی
از الان تو ام محل نزار
همه پولاتو خرج خودتت کن همشو حتی گاهی برا خودتت خرج بتراش بگو کم اورد حتماا اینکارو کن
خیلی ساده ای دختر
دختر کارمند که انقدر ساده نمیشه
حالا اگه اخلاقش خوبه مشکلتون فقط پوله بخاطر بچه هات باید برگردی چند وقت دیگه به بچه ت میخوای چی بگی بگی بخاطر پول طلاق گرفتم
از حقوق خودت تا میتونی پس انداز کن و فقط برای خودت خرج کن
به بچه هات هم یاد بده که خرید فقط با پدر برن
چیزی خواستن به باباشون بگن
خرج بچه ها رو هم گردن نگیر چون وظیفه باباشونه
پدر مادرتم بفرس خونشون که این اقا بیشتر از این دل مادر پدرتو نشکونده بزار خودش همه کارا بکنه
و دیگ نرو خونه پدر مادر زیادبمونی
آخه می دونی داستان چیه، از دست کاراش حمله تنفسی گرفته بودم دو هفته پیش، خودشو باباش بهم گفتن تو روان پزشک لازمی، چون دیگه غذا هم نمی تونستم بخورم،منم که دیدم اینجور می گن به بابام گفتم اونم خودش اومد گفت خودمون ازت نگه داری می کنیم تا دیونه ت نکردن، روان پزشک هم رفتیم با شوهرم گفت این خانم هیچ موردی نداره، فقط استرس بارداری داره که اینجوری یهو ضربان قلبش می ره بالا. اشکال نداره زمین گرده و خودشون هم دختر دارن.حتی اگه من این روزا رو یادم بره، خدا یادش نمیره.
به نظرم شوهرت کار درستی داره میکنه و حق با اونه و ادم اقتصادیه و به فکر پیشرفت شما و بچتونه.