ممنون عزیزم
فعلا میرم آرایشگاه و صبح ها هم توی مدرسه غیر انتفایی به عنوان معلم یار
خدا بزرگه سرگرم کردم خودمو
دیگه چاره ای ندارم مغز پسرم رو که شسته باهام زیاد حرف نمیزنه دخترم گفت میگه اون نباید میرفت
بچه هست دیگه اتفاقا پسرم بیشتر از همه توی بحث های ما مضطرب میشد چون فاصله زیادی نبودم یادشون میره نمیفهمن الان اون زندگی ادامه دادنش بدرد نمیخورد دیگه
شوهرم یه خودشیفته ی به تمام هست نقش قربانی ها رو گرفته و همش سرزنشم میکنه
سلام عزیزم خوبی. دیگه با بچه هات در ارتباط نبودی؟ به نظرم حساب کن ببین دو دنگ خونه چقدر میشه چون تو دادگاه بخوای قسط بندی کنی مخصوصا که شوهرت شغلش آزاده نهایت دو یا سه تا پیش قسط بدن بقیه هم هفت هشت ماه یکبار یه سکه. ببین می تونی اعصابتو داغون کنی؟ سعی کن باهاش توافق کنی. شوهر من الان به خاطر مهریه افتاده زندان ده روزه ولی میگه می خوام همین جا بمونم. اگر یه مردی خودشو بزنه به بیعاری هر کاری ازش برمیاد
آخه رو حرفش واینمیسه
دو دنگ میشه یه میلیارد و خورده ای خق طلاق هم گفت میدم بهت
ولی دوباره یچیز دیگه گفت اصلا اعتبار نداره آدم اذیت کنی هست
مسدودش کردم راه ارتباطی ندارم باهاش دیگه
اگه سه دنگ میداد بازم
بعد میگه حق فروش هم نمیدم مگه میشه همچین چیزی فعلا اعتراض زدم روی مهریه معلوم نیست کی جواب بیاد
با بچه هام آره تلفنی
بعد برای چی رفت زندان؟؟خودت میتونستی بگی نره زندان؟؟
شوهرم نیومد برای قسط بندی مهریه حکم اومد همه رو باید بده حکم جلبشو گرفتم من نرفتم جلبش کنم رفته بود دادگاه ببینه چرا ممنوع الخروج شده گرفتنش. من رضایت بدم میاد بیرون. منم موندم چی کار کنم هیچی هم بهم نمیده منم که بیرون کرد میگه باید جدا بشیم.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز