اونا غذا درست کردن چندبار
اما ماه اخر میدونستن مادرم نیست کمکم نکردن
پدرم میومد خونه رو جارو میزد
کلی کارمیکرد
مادرم کمک میکرد
اما متاسفانه ماهاخرمادرم نبود
وقتی بارداریم تموم شد
رفتم دست پدرومادرمو بوسیدم
گفتم میخوام برا مامان انگشتر بخرم برا تشکر
مادرم گفتم پولشو برات واریز میکنم خودت با سلیقه خودت بخر
پاشو بوسیدم ده میلیونم براش واریزکردم که با جون و دل و بی منت برام کارکرد
گرچه توقع پول اصلا نداشت
هیچکس مادر و خواهر آدم ممیشه عزیز
اونا هم بفکر دختر خودشونن