بعضی زنها تصور میکنن بشه پنجاه سالشون میمیرن و زندگی فقط ایام جوانیه
میرن با یه سن بالا ازدواج میکنن با پونزده بیس سال اختلاف سن، جوانیشونو به خیال خودشون کیف میکنن یهو میبینن ای دل غافل، من موندم و یه شوهر هفتاد ساله ی پیر عنتر (که از اول هم آدم حسابی نبوده وگرنه زن انقد کوچیکتر از خودش نمیگرفت) که باید دوران آرامش و میانسالیشونو با یه پیرمرد بگذرونن.
ازدواج با اختلاف سنی زیاد، بدیش اینه که هیییچ وقت عاقبت بخیری توش نیست.
من ده دوازه تا خاله دارم. یه خاله ی من زن یه مرد ۱۷ سال از خودش بزرگتر میشه، بیچاره ۶۰ سالگی مرد از بس از شوهر پیر نکبتش نگهداری کرد.
شوهره هنوزم زندس
دوستان، زندگی فقط دو روز جوانی نیست. بخدا میانسالی و پیری مهمتره