مثل این میمونه توی ی دریای عمیق و بزرگ تک افتادی و وسط عمیق ترین بخش اون دریایی. هیچ کاری نمیتونی بکنی جز اینکه دست و پا بزنی و خودتو به سمت ساحل هل بدی. این دریای بی رحم براش اهمیت نداره از پا زدن خسته شدی، یا دیگه توان ادامه دادن نداری. اون اهمیت نمیده بقیه چجوری دارن ادامه میدن. اون هایی که روی قایق هاشون نشستن و ذره ای نگرانی درباره غرق شدن ندارن. اونایی که کپسول اکسیژن و عینک ِ شنا دارن و یا حتی اونهایی که به ساحل رسیدن و اهمیت نمیدن تو هنوز اون وسط موندی. این دریای مسخره بهت اجازه نمیده استراحت کنی. اون به این تبعیض ها اهمیت نمیده. تنها چیزی که براش مهمه اینه که تو کم بیاری و اون بتونه تورو ببلعه. هیچوقت دلش برات نمیسوزه، صدای فریاد هاتو نمیشنوه و هیچوقت بهت رحم نمیکنه تو تنهایی، مهم نیست چند نفر تشویقت کردن و چند نفر گفتن کنارتن. در نهایت این خودتی و خودت.
دیگه از تقلا کردن خسته شدم. خسته شدم از تبعیض ها و این جبرِ لعنتی. به اینکه هر موقعیتی که ممکنه میلیون ها نفر داشته باشنش در نهایت اسودگی، من باید براش تلاش کنم.
این جبر براش مهم نیست چقدر باهات با بی عدالتی رفتار شده، چقدر بی انصافی و تبعیض. در نهایت تو باید با نهایت بی عدالتی مسابقه بدی.
میخوای به حد کافی زنده بمونی و سالم باشی؟ خب پس حق نداری غذاهای مورد علاقتو بخوری. سحرخیز باش و روی تردمیل بدو و ورزش کن. مهم نیست چقدر دلت همبرگر و پیتزا میخواد.
آرامش و امنیت و آزادی میخوای؟ مهم نیست چقدر خفت و رنج و درد و اشک رو متحمل میشی. باید تلاش کنی تا بهش برسی. میدونمم خیلیا همه اینها رو دارن و حتی نمیدونن نداشتنش چجوریه. تو در نهایت باید براش تلاش کنی.
پول و ثروت و مقام میخوای؟ اوه عزیزم. میییدونمم این دنیا پر از پول و ثروته، میدونم انسان های زیادی دارنش، میدونم چقدر بهش نیاز داری. ولی حتی یکمشم برای تو نیست. تو باید رنج بکشی تا یکمشو داشته باشی
در نهایت برای رسیدن باید تقلا کنی و باقی مونده عمرتو به استراحت و تفریح بگذرونی و خوشحال باشی و کنار ساحل بشینی و افتاب بگیری و به ناچار بقیه ادمهایی که مثل تو دارن تقلا میکنن رو نگاه کنی و حق نجاتشونم نداری. یا در نهایت. اگه دیگه کم اوردی، عیبی نداره. این انتخاب دومت تورو فرو میبره تو قعر این دریای عمیق. میدونم خیلی تلاش کردی، اما کافی نبود. متاسفم.
اره عزیزم. ادامه بده. تو از اول زندگیت باید تلاش کنی. از همون بدو تولد برای اکسیژن باید از رَحِم عزیز و گرمت بیرون بیای و سرما و درد رو تحمل کنی تا ابد و یک روز.
اوه منِ عزیزم. تو چاره ای نداری. هیچی:)