بچه ها شوهرم خییییلی نفهمه یه سره با بچم درگیر تکون میخوره دعواش میکنه..حالا دیشب داشتیم از مهمونی برمیگشتیم بچم تو ماشین خوابش برد درضمن ۵ سالشه ودختر ه بعد رسیدیم این گفت بیدارش کن نمیتونم بغلش کنم چون پله داریم منم بیدارش کردم بچم گریه میکرد میگفت خوابم میاد بغلم کنید اینم تو اون وضع دست بچه رو گرفته به زور میگه بیا پرتت کنم بیرون شبونه! منم نذاشتم خودم بغل کردم آوردم بالا نمیدونم بچم ترسیده بود یا چی حالش خیلی بد بود میگفت مامان نمیتونم نفس بکشم گلوم درد میکنه بغض گلوشون گرفته بود یه ساعتی حالش بد بود من کلی آیت الکرسی خوندم و ماساژ دادم تا آروم شد.....نفهمیم داشت بچه رو میکشت
شوهرتون یکم زیادی خر و نفهم تشریف دارن
واسه بهتر شدنش بهش صبحونه به مقدار لازم یونجه و کاه بدید
آب دادم مشکلم اینه با این شوهر خر چیکار کنم
با این وحشی چرا زندگی میکنی
الهی بچه بیچاره چه اشغاله شوهرت ببخشیدا این بچه غرق خاب خدایی نکرده از ترس قلبش وایساد چیکار میحاد بکنه
روی روحیه اون طفلک خیلی اثر می‌ذاره
بزرگ بشه همچنان اثر آسیب های بچگی میمونه...
با صحبت کردن شوهرتون درست میشن؟؟
بچه غرق خواب و کی اینجوری میترسونه نمیگین قلبش بگیره
یه بچه ای بود
تو سن سه چهار سالگی
تو خانواده همینطوری الکی سرش داد زدن و اون بچه یکم قدم زد رفت اون ور بعد از ترس ، از حال رفت،
آروم به صورتش زدن و با آب و... به هوش اومد...
ولی یه درصد اگه اتفاقی براش میفتاد چی؟
خواهشاً به فکر باشین، یه روزی نیاد که دیگه نشه کاری کرد....
دلتون شاد💚🌱
صبح قول داد گفتم به اشتباهم پی بردم گفت دیگه خشونت نمیکنه بعد ازظهر دخترم رو مبلا پرید باز داد زد سرش وگفت دیشب دیدی چیکار کردم عصبیم نکن منم آتیش گرفتم گفتم خیلی کارت خوب بوده یادشم میندازی..دوباره دعوامدن شد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز