یه بنده خدایی میگفت رفته بوده دهات عروسی تو اون عروسیه خانوما رو انداخته بودن تو طویله و اونجا مراسم خانمها بوده
یه کاربر بود با غریق نجات دعواش شده بود بعد
میگفت بابام پولداره تو سطح کشور همه میشناسنش بهش میگم اون غریق نجات از کار بیکارش کنه 🤣🤣🤣🤣🤦♀️🤦♀️🤦♀️
غلام نصاب
سوگول وتاریک هاش
اون دختره سارینا و میمونه
ترند گوجه سبز
اونکه میگفت پوشک خرج اضافیه بچه میارم فقط بعدش خرج خودم میکنم
اون یکی ناهید بود چی بود کمبود داشت میومد دروغ میگفت
یا اون دختره میگفت فرار کردم داستان میگفت دیگه آخرش اومد حلالیت بگیره
بگم هنوز
یه بنده خدایی میگفت رفته بوده دهات عروسی تو اون عروسیه خانوما رو انداخته بودن تو طویله و اونجا مراسم خانمها بوده
فقط جان مادرتون اقدس وآلوچه وعکس ناحیه فلان وغلام نصاب نگین دهنمونو سرویس کردین باهاش
خودم اون خانمه که کل روز خواب بود بچش تخم مرغ خام خورده بود مهمون داشت خوابیده بودبهشون یه نوع سبزی کوهی سرخ کرده بود داده بود خیییلی ازش بدم اومد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز