ماهم فقیر نیسیم . گفتم ک الان شرایطم این شده.
خودم ماهی حداقل ۲۵ درامدم بود. خونه و ماشین داریم . الان وضع زندگیم اینجوریه و میدونم موقتی هس
فقط ناراحتم چون تو حاملگی دوسداشتم بیشتر ب خودم و تغذیه م برسم وگرنه چیز مهمی نیس خونه ی همه پر و خالی میشه.
ولی دوسداشتم همسرم الان بیشتر مسئولیت پذیر باشه بیشتر ب فکرم باشه. ن اینقدر بی تفاوت و بیخیال
گرما خیلی وحشتناکه ولی بی مسئولیتی و انگ بی عاری وحشتناک تر
به شوهرت بگو از طرف من خجالت بکشه
شش ماهه و نیمه باردارم دیروز از ساعت شش و‌نیم صبح تا نه و نیم شب سر پروژه بازسازی بودم تو گرمااا بدون کولر و خنک کنننده با صدا بلند هیلتی
با سرو‌کله زدن با بنا و‌جوشکار و اهنگر و …….
چکار کنم کارمه دیگ
یکسال دوست بودیم میدیدم جوون سالم و خوش قیافه ای هس
اهل چیزی نی
اقوامم هسیم
همون موقع اهل کار و اینا نبود
فکر میکردم ازدواج کنیم مجبوره ک تن ب کار بده. اما هیچوقت مداوم سرکار نرفت هیچوقت زیادی تلاش نکرد
همیشه در حد خورد و خوراک و خرجای خونه در اورد
ن خرجهای شخصی من مث لباس و اینا. ۲بار حامله نشدم
۴بار حامله شدم دوتاش سقط شده .
یکیش عمدی سقط کردم یکیشم خود ب خود سقط شد دیگه تن سقط کردن ندارم.
همشم ناخواسته حامله شدم
یا قرص میخوردم یا طبیعی جلوگیری میکردم این سری هم ک دستگاه داشتم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز