دعوای شدیدی کردیم سر اینکه من نمیتونم برم مسافرت با دوستای متاهلش، دکتر منعم کرده سرویکسم پایینه ، شامو اماده کردم سر میز بحثمون شد همه رو زد شکست انداخت زمین .. بعدشم گفت برو از اینجا ..الانم راحت گرفته خوابیده
انگار نه انگار من ناراحتم خودم به درک اون بچه گناهش چیه 😞میخوام فردا بزارم برم دیگم نیام
خیلی از چشمم افتاد چون یه بارم نیومد دم در اتاق بگه ناراحت نباش گریه نکن .. ادم با دشمنشم اینجوری رفتار نمیکنه
ای بابا 😢😢همیشه اینطوریه ؟یا همین امشب اینقد بد رفتار کرد ؟
قشنگ براش توضیح دادی تا متوجه بشه شرایطتت مناسب نیست ؟
ای بابا لعنتی اخه یه سفر ارزش دل شکستن داشت😕
الهی بمیرم برات 💔
میفهمم چی میگی منم دوران بارداری بدی داشتم وقدر گریه کردم ولی تهش چیشد یه بچه عصبی دنیا اوردم
خواهش میکنم گریه نکن اون بچه گناهی نداره😞💔
چرا از همچین آدمی بچه آوردی! اون بچه گناه داره
شوهر من سگ اخلاقه اصلا منو دوس نداره ولی عاشق بچه بود الانم خیلی پسرمونو دوس داره بهش محبت میکنه
اره میدونه حتی لکه بینی هم دارم بارها براش توضیح دادم .سر رفتو امد با دوستاش اره اینجوری بوده همیشه ، اونا اولویتش بودن از اولم ، من باهاشون مشکلی ندارم با زناشون دوستم ولی واقعا شرایطشو ندارم میگه افسرده ای
واقعا گاوه یا درست براش توضیح ندادی مگه میشه
اخه مگه میشه یعنی عقل نداره بارداری چرا میگه سفر
عزیزم 😢😢😢حالا اعصاب خودتو خورد نکن هم برا خودت هم بچه ت خوب نیست خدایی نکرده ممکنه کیسه ابت پاره بشه
آرامش خودتو حفظ کن فعلا باهاش سرسنگین باش ولی اصلا دعوا راه ننداز
بذار بیاد حسابی ازت معذرت خواهی کنه
بگو این دوستا فردا عنم کف دستت نمیذارن
تنها کسی که برات می مونه خانوادته
شوهر منم اوایل خیلی دوست داشت من با دوستاش برم این ور اونور ولی من گفتم فقط با خانواده خودم و خودت من یه قدم هم دنبال دوستات نمیام
آخر سر هم خیلیاشون که حاضر بود جونش هم بده بهشون راحت گذاشتنش کنار
