شوهرم پلیسه میگ چند سال پیش ی پرونده داشتن ک ی زن و شوهر میان مسافرت شمال و شب ت چادر میخوابن، دم دمای صبح شوهره پا میشه میره تا جایی، و اون اطرافم انگار ی مردی بود ک میدونست تو چادر یه زن و شوهر هستن، و وقتی شوهره میره این مرده هم میره تو چادر پیش زنه میخوابه.
خلاصه ک زنه رو از پشت و بغل میکنه و دلی از عزا در میاره و زنه هم همراهی میکنه، چون تاریک بود و فک میکرد شوهرشه.