چون بعضیاااا فضولن فضول من مجرد بودم همیشه تگ میکردم شوهرمو تو یسری پستام ک‌جایی باهم رفتیم یاعاشقانه بود یا چی بعد خالم بله برون اومده بود ت اتاق بمن و خالم گفت من میدونستممم فهمیده بودم باخنده توپیجش دیده بودم دلم میخواست بگم خو‌گمج من خودم خواستم ک‌بفهمی اگ‌نمیخواستم ک‌هیچوقت هیچکس نمیفهمید پروفسور
چون فضولن
من یه مدت جاریم تو اینستام بود شده بود بلای جونم
خب من هر جا میرفتم عکس میزاشتم چشم نداشت ببینه جور دیگه اذیت میکرد یا سعی میکرد شبیه من عکس بزاره کار انجام بده که چی نمیدونم !!بالاخره ادم میفهمه الان اینستای من ۴تا فالور داره و نزدیک ۴۰۰پست 😁همه رو ریختم بیرون خلاص خواهرهام و مادر و شوهرم هستن فقط
ترجیح میدم پیجم مخصوص خانواده‌ی نزدیک و دوست و همکارم باشه تا فامیلی که بخواد از همه چیزم سر دربیاره.
چون فامیل حرف در میاره
فقط کافیه یه فضول پیدا بشه بره فالوهات رو نگاه کنه یه پسر داشته باشی ابرو برات نمی‌زاره
یا هر عکسی بزاری اسکرین میگیره به همه نشون میده
خلاصه من یدونه فامیل هم نمی‌زارم بیاد تو پیجم
چون فالو‌میکنن ببین چیکار می‌کنی
من چندتاشون هستم اونم می‌دونم برا پیگیری
در حالی ک من پست و استوری ندارم
استوری بذارم تنظیمات رو جوری کردم نبینن
خیلی از اقوام رو ندیدم انگار منو بلاک کردن😄 فامیل پدری همه می‌خوام فالون کنن
فامیل مادری بلاکم کردن
من اولین بار ک پیج زدم کل فامیل پدری مادری پسر عمو خاله دایی همه فالوم کردن ..دلت کردم یه پیج زدم دوباره همشون درخواست دادن منم قبول کردم ولی نمیدونم چرا نمیخواستم باشن...الان تو پیجم فقط یدونه دختر خالم و یدونه دختر عموم رو فالو دارم بقیه دوستامن
چون فامیل همیشه سرش تو ماتحت بقیه اس از کوچیکترین چیزی یه منظور میسازن من ترجیحم این بود پیجمو پیدا نکنن ولی لامصبا عین زنبور همه جا هستن آخرشم مجبور شدم قبول کنم فردا روزی نگن قبول نکرد لابد یه چیزی تو پیجش داشت
