ما اول هفته خواستیم بریم مشهد به خاطر اینکه پدرشوهرم میگفت منم دوست دارم برم مشهد هماهنگ کردیم بریم که ۸ ساعت تو راه بودیم.۴ ساعت مونده به حرکت مادرشوهرم گفت نمیآیم بابا پاش درد میکنه.دقیقا همون روز رفتن قم با برادرشوهر و جاریم ۶ ساعت تو راه بودن.اگر مشهد میومدن ۸ ساعت تو راه بودن.اگر مادر شوهرم زنگ زد بهونه بیاره که چرا با شما نیومدیم چی بگم
پ ن مادرشوهرم برادرشوهر رو بیشتر دوست داره و همه چی رو برای اون میخواد و بهش میده.اما شوهر من مظلوم و بی زبونه و اونا از رفتارش سو استفاده میکنند