من این پسره قبلا باهم صحبت کرده بودیم یعنی چت کرده بودیم یعنی منو میشناسه ..
ی مغازه بستنی فروشی اینا دارن . ک حالت دکه اس(سوپر مارکت نیس)
خب من ک رفتم با دوستش بیرون نشسته بود من گفتم آبمیوه میخوام لینا منم پشتم کردم دیدم داره منو نگاه میکنه
بعد پاشد اومد وایساد خودش پشت مغازه با دوستش من آبمیوه رو گرفته بودم. اومد گفت دیگ چی میخوای؟دوستش بغلش بود گفتم بستنی گفت باشه واسه خانوم ی بستنی بزن فلانی من وایساده بودم آبمیوه رو هم میخواستم ببرم گذاشتم تو پک رو میزشون جلوی اون بهم گفت نریزه اینا رو من جوابش ندادم پولمو درآوردم بهش بدم گفتم یکم پولا نامرتبه خندید گفت اشکال نداره بعد گفت قابل نداره
گفتم نه مرسی بعد من لبخند زدم بهش بهم لبخند زد سرش انداخت پایین
ی چن باری گفت فلانی بستنی خانوم بده من بغل پسره(ک بستنی میداد ) وایساده بودم
داشتم میرفتم دیگ داره منو نگاه میکنه از پشت برگشتم دیدم 😃😂