تولدم بود مادرشوهرم تولد برام گرفت ولی مامانم خودم بهش گفتم تبریک گفت هرچی هوس کنی درست نمیکنه از یه ساعتی بیشتر نمیشه خونش موند هی میگه برید حرف زدنش بده تیکه میندازه همش خیلی سخته من دوست ندارم مادرشوهرم جای مامان و بگیره برام من توجه از سمت خانواده خودم میخوام😓 مادذشوهرم انقدرر پسرانش و دوست داره مدام قربون صدقه شون میره دعوت شون میکنه گرمه مدام روبوسی شوهرم یه بار گفت چقدر مامانت سرده مادرشوهرم برای من و جاریم هم مادری میکنه تولد میگیره هوسونه هامون درست میکنه اونم مامان سردی داره
قدرشو بدون
منم رابطه ام با مادرشوهرم بهتر از مادرمه
کلا مادرم نسبت به من محبتی نداره چون پسراشو دوست داره
منم پذیرفتم اینو
عزیزم حق داری
ولی هرکی یه شخصیتی داره🥲
خداحفظش کنه
چه مادرشوهر خوبی 😍
برو خداروشکر حداقل یکیشو داری😂
ما ک جفتشون سردن
خوشبحالت کاش ی مادرشوهر مثل مادرشوهر تو قسمت منم بشه 😔😔
ولی واقعا نعمت خوبیه حداقل مهر مادری داری ...
خیلی خانواده اینطوری اند ، تولد گرفتن واسه آدم گنده براشون بی نمک هست.
ازشون نمیشه انتظار داشت.
کلا همه چی کامل نیست انگار یه نواقصی باید تو خوشبختی‌های زندگیمون باشن ،امیدوارم کنار بیاید با کمبودها تلاش برای بهتر شدن اما قدر داشته ها تونو بدونید ،اگر اینگونه نبود آنقدر به این مسائل پرداخته نمیشد و آگاهی نمیدادن
چه عجب تاپیک نزدید که مادرشوهرم برام تولد میگیره یعنی منظوری داره؟؟؟
آخه اینجا مادرشوهر عسل هم بده به عروس میگن زهره ...
قدرشو بدون و واسه مادرت هم احترام بذار
مادر منم هم حسوده و هم چشمش شوره و هم حسرت زندگی دیگران رو داره درصورتیکه خودش شرایطش عالیه ... اوایل احمق بودم ولی الان دیگه کوچکترین حرفهای زندگیمو بهش نمیگم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز