یه خواستگار دارم بهم میگه دوست دارم زنم مستقل باشه خودش رانندگی بلد باشه و کارهاشو انجام بده
من بدبخت تا الان که ۳۰ سالمه ماشین نروندم
یا مثلاً شیطون و خوش تیپ دوست داره به قول خودش جوری که چشم شوهر سیر بشه ولی من ساکتم و خانم‌و‌بساز
حس میکنم اینجوری که هستم و اونجوری که میخواد جور در نمیاد، به مامانم میگم این پسر با من اذیت میشه نمی‌خوام بله بگم همش میگه رانندگی چیه مگه یاد میگیری و فلان و بهمان
سوره واقعه بخون شبا
راسته مادرت
عجب حالا من برعکس اون فکر میکنم دقیقا
اتفاقا اینایی که میگه خیلی خوبه
ازاون مردایی نیس ک زن رو خونه نشین کنه و آزادیشو بگیره
دوس داره به روز باشی
مشاوره هم برید حتما
دو روز دیگه میره دنبال یه شروشیطونش...
بازم میخوای بیشتر فکر کن
شاید بتونی خودتو از نظر شخصیتی ارتقا بدی (مثل همین رانندگی یا غیره) شاید هم..
اگه منظورش از مستقل بودن اینکه هنرهای مختلف مثل رانندگی یاد بگیری ومنظورش ازاینکه چشمو سیرکنی اینه ک خرجت میکنم ک خوشتیپ وخوشگلتر بشی ب نظرم اتفاقا براتو کیس خوبیه ومیتونه بهت هدف بده وهولت بده ب جلو وبهت پر وبال بده پس قبولش کن واز پسش قطعا برمیای ب شرطی ک خودتم واقعا دلت بخواد ی خانم خوشتیپ و هنرمند وبا جسارت باشی
ولی اگه منظورش از مستقل بودنه اینه ک بری سرکار وخرج خودتو دربیاری یامنظورش ازاین ک چشمو سیر کنی این باشه ک یعنی من هولم و برااینکه بهت خیانت نکنم باید بشی مثل ی عروسک خیمه شب بازی برام ردش کنه بره ک بدبخت میکنه
منظور حرفاشو دقیق بفهم
به نظرم این خواستگار مناسب نیست
الان نه بگی بهتر از اینه که بعدا خدایی نکرده طلاق بگیری
