من تنها مشکل زندگیم اینه
همین هم داره زندگیم رو داغون میکنه
مثلا یه مراسم تو فامیل من هست باید التماسش کنم بیاد
ولی وقتی مراسم خودشون دارن سر از پا نمیشناسه
من عصبی میشم
مدام رفتارهای قبلیش با خانواده من میاد تو ذهنم
قاط میزنم
منم که حریف اون نمیشم سر خانوادش خالی میکنم
مثلا خواهراش میان خونمون تحویلشون نمیگیرم
اصن اوضاعی شده
کممکککککککککککککک
نه من این مشکلو ندارم اصلا اینجوری نیس که بگه نمیام خونه فامیلات هرجا باشه میاد منم وقتی دعوتم کنن فامیلاش میرم که خوشحال شه
شما خودت دعوت اطرافیان اونو قبول میکنی؟یانه
اره موقع کادو خریدن واسه مامانش یا خونوادش خیلی بیشتر روا داره
چیزی که عوض داره گله نداره
ما نامزدیم‌ولی نه هیچ فرقی نمیذاره...البته یه سری فامیلامون هم‌مشترکن...ولی واسه بقیه هم فرق نمیذاره تازه میتونم‌بگم بیشتر یا فامیلای منه و اینو چند بار بهش گفتم که باید واسه فامیلای خودتم به اندازه من وقت بذاری
کم کم دارم همه فامیلاش رو از دست خودم ناراحت میکنم
ولی دست خودم نیست
یهو همه رفتاراش میاد جلو چشم
منم وقتی میان خونم تلافی میکنم
سنگین باهاشون رفتار میکنم
باهاش حرف بزن، بگو عوض نشی می شم یکی مثل خودت
باهاش حرف بزن. با آرامش. سرِ جنگ نداشته باش وگرنه جبهه میگیره. انشاءالله مشکلت حل شه
راه درستي رو انتخاب نكردي اينطوري كه درست نميشه ، من خودم بارها شده برم جايي كه با بي ادبي باهام رفتار شه اما من هميشه طرز فكرم اينه كه من رفتارم بايد در شان خودم باشه نبايد خودمو در سطح اونا بيارم پايين مخصوصا وقتي يكي خونمون مهمون باشه همه جوره بهش احترام ميزارم كه نكنه تو خونه ي من بهش بد بگذره، به نظرم يه راه ديگه رو براي درست كردن شوهرت پيدا كن
