2777
2789
عنوان

شوهرم میگه بچه میخوام

| مشاهده متن کامل بحث + 1214 بازدید | 67 پست
از کجا می‌دونی شاید واقعا از اول اقدام کرده بود الکی میگقت نمیخاییم

میگم حالا من طبق گفته های اونا گفتم به اسی ک مثلا اقدام کن ممکنه همین جلوگیریت باعث نازایی میشه😑منکه مسئول باردار شدن یا نشدن زن داداشم نیستم هر کی و زندگیش مگه باردار شد چه سودی میخواد ب من برسه باردار نشدم چه سودی ب من رسید هیچی هر کی خودش مسئول زندگیشه ولی من مثال زدم میگم جلوگیری چند ساله خودش نازایی میاره دنبال حاشیه نیستم یاعلی

شوهرمنم میخواد سومی روحامله شم،،،منم میگم اگه خودت میزایی باشه

فکر کنم خدا خیلی مردها رو دوستداره که انقدر آپشن های خوب و عالی بشون داده

هیچ مسئولیتی ندارن عملا،هیچ سختی و دردی ندارن

هیچ چیزی آبروشون رو نمیبره و گناهشون رو فاش نمیکنه

و خیلی چیزای دیگه که حوصله نوشتن درمورد این جنس ندارم

کاش نبودن کلا

پزشکی جان تو حسرت شدی واسم و تمام دلخوشی های زندگیمو ازم گرفتی💔تو آرزوی بچگیم بودی و من خودمو با تو و روپوش سفید و مطب و بیمارستان و دانشگاه پزشکی کللللی تصور کرده بودم،تو نیازم بودی،علاقم بودی،آینده ام بودی و پایه های ساختن زندگیم اما....

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



محض اطمینان جفتتون یه چکاپ بدید

دو سه سال خوبه که صبر کنین من خیلی اذیت شدم زود اوردم

من آدم عجیبی ام، مثل خودم یعنی ندیدم تاحالا. دوتا ورژن از خودمو معرفی میکنم. ورژن اول، نوع نوجوان دهه هشتادی و شاداب و هیجانیِ منه، عاشق آهنگای سلناگومزه، اوتاکوعه، رمان فانتزی نویس و گرافیسته، زبان انگلیسی کار کرده، یکم انیماتور بوده، یوتیوبگردی میکنه، تخیلاتش و کاراکتراش براش زنده ان، ذوق ذوقی و عاشق گوگولیجاته 🥰 پایه رقص و بیرونگردی و شهربازیه 😁 تکواندوکار بوده و... | ورژن دوم من، نوع بالغ و عاقله یه زن مذهبی و خونسرد که طلبه است، ازدواج کرده و مامان شده، چادریه، در مواجهه با مسائل عاقلانه تصمیم میگیره، کتاب خونده و مطالعه فلسفی داشته و سخنرانی گوش میده و دوره های مخصوص شرکت میکنه و جلسات اخلاق داره، عاشق شهدا بوده، عاشق مشهد و کربلاست و... | و من همه ی اینها هستم 😊 شاید خیلی های دیگه مثل من باشن و نتونن خودشونو خوب بشناسن. اما به نظر من ، ما باید همه جنبه های خودمونو درک کنیم و بپذیریم تا به آرامش برسیم 🌷 اتفاقا شاید دنیای بدون مذهب ترسناک باشه یا دنیای بدون رنگ و آهنگ، خشک و نچسب... من جفت شخصیتامو دوست دارم 🙃❤️
فکر کنم خدا خیلی مردها رو دوستداره که انقدر آپشن های خوب و عالی بشون دادههیچ مسئولیتی ندارن عملا،هیچ ...

دقیقا حرف دل من روزدی،،،، 

دقیقا مثل پشه که وجودشون فقط باعث عذابه وجای نیششون یه تاول میشه روی شکم

ویران شده راحوصله منت معمار نباشد،ویرانه ماراهمان ویرانه بگذاربماند
دقیقا حرف دل من روزدی،،،، دقیقا مثل پشه که وجودشون فقط باعث عذابه وجای نیششون یه تاول میشه روی شکم

میدونی اگه اونا نبودن چقدر زندگی یه دختر امن و امان بود،چقدر راحت بیرون کار میکردی،سفر میرفتی،زندگی میکردی،،،،درد نمیکشیدی،امنیت داشتی و ...

شاید هم خدا از زنها بیزار بود که همه دردها رو گذاشت براشون

پزشکی جان تو حسرت شدی واسم و تمام دلخوشی های زندگیمو ازم گرفتی💔تو آرزوی بچگیم بودی و من خودمو با تو و روپوش سفید و مطب و بیمارستان و دانشگاه پزشکی کللللی تصور کرده بودم،تو نیازم بودی،علاقم بودی،آینده ام بودی و پایه های ساختن زندگیم اما....
میدونی اگه اونا نبودن چقدر زندگی یه دختر امن و امان بود،چقدر راحت بیرون کار میکردی،سفر میرفتی،زندگی ...

نمیدونم چی تودلته. که انقدرازمردها زده شدی 

منم ازدست هیچکدوم از مردهای زندگیم( پدر،برادر،شوهرو....) خیری ندیدم ،،،کاش ..

ویران شده راحوصله منت معمار نباشد،ویرانه ماراهمان ویرانه بگذاربماند
نمیدونم چی تودلته. که انقدرازمردها زده شدی منم ازدست هیچکدوم از مردهای زندگیم( پدر،برادر،شوهرو....) ...

منم چون خیری ندیدم از بعضیاشون،الان دیگه هیچ اعتمادی ندارم،سخت هم شده چون اعتماد ندارم و میترسم از وجودشون خیلی چیزا واسم سخت شده

کار پیدا کردن،عاشق شدن،ازدواج کردن

از بقیه هم بگذرم به راحتی از کار نمیتونم بگذرم،الان شده غم زندگیم که بیکارم

پزشکی جان تو حسرت شدی واسم و تمام دلخوشی های زندگیمو ازم گرفتی💔تو آرزوی بچگیم بودی و من خودمو با تو و روپوش سفید و مطب و بیمارستان و دانشگاه پزشکی کللللی تصور کرده بودم،تو نیازم بودی،علاقم بودی،آینده ام بودی و پایه های ساختن زندگیم اما....
منم چون خیری ندیدم از بعضیاشون،الان دیگه هیچ اعتمادی ندارم،سخت هم شده چون اعتماد ندارم و میترسم از و ...

من خیاطم وبه قول خودتون نمیتونم ازکارم بگزرم ،،

امیدوارم ناراحتیهاتون کمتربشه ودرزندگی خیلی موفق باشی جوری که به هیچ نری ( 🤢🤢🤢🤮🤮) احتیاج پیدانکنی

ویران شده راحوصله منت معمار نباشد،ویرانه ماراهمان ویرانه بگذاربماند
من خیاطم وبه قول خودتون نمیتونم ازکارم بگزرم ،،امیدوارم ناراحتیهاتون کمتربشه ودرزندگی خیلی موفق باشی ...

ان شاءالله پررزق و روزی باشید

من متاسفانه کار ندارم و دنبال کارم💔چند ساله و پیدا نمیشه

باورتون میشه دوری از مادرم رو تحمل کردم و اومدم خوابگاه تو کرج یک ماهه دنبال کار و پیدا نشد فقط هزینه کردم و پول خرج کردم و دست از پا درازتر میخوام برگردم

پزشکی جان تو حسرت شدی واسم و تمام دلخوشی های زندگیمو ازم گرفتی💔تو آرزوی بچگیم بودی و من خودمو با تو و روپوش سفید و مطب و بیمارستان و دانشگاه پزشکی کللللی تصور کرده بودم،تو نیازم بودی،علاقم بودی،آینده ام بودی و پایه های ساختن زندگیم اما....
ان شاءالله پررزق و روزی باشیدمن متاسفانه کار ندارم و دنبال کارم💔چند ساله و پیدا نمیشهباورتون میشه د ...

چندسالتونه،،،دنبال چه کاری هستی که پیدانمیکنی

ویران شده راحوصله منت معمار نباشد،ویرانه ماراهمان ویرانه بگذاربماند
چندسالتونه،،،دنبال چه کاری هستی که پیدانمیکنی

۲۹ سال

دیپلمم،دنبال یه کار آبرومند در محیط امن


پزشکی جان تو حسرت شدی واسم و تمام دلخوشی های زندگیمو ازم گرفتی💔تو آرزوی بچگیم بودی و من خودمو با تو و روپوش سفید و مطب و بیمارستان و دانشگاه پزشکی کللللی تصور کرده بودم،تو نیازم بودی،علاقم بودی،آینده ام بودی و پایه های ساختن زندگیم اما....
۲۹ سالدیپلمم،دنبال یه کار آبرومند در محیط امن

بامدرک دیپلم شغل کم گیرمیاد،خودمم دیپلم دارم ولی به شهری که زندگی می‌کنی هم بستگی داره 


ویران شده راحوصله منت معمار نباشد،ویرانه ماراهمان ویرانه بگذاربماند
بامدرک دیپلم شغل کم گیرمیاد،خودمم دیپلم دارم ولی به شهری که زندگی می‌کنی هم بستگی داره

از شهرم زدم بیرون😓مادرم رو بیشتر از دوماهه ندیدم بحاطر هیچ و پوچ

پزشکی جان تو حسرت شدی واسم و تمام دلخوشی های زندگیمو ازم گرفتی💔تو آرزوی بچگیم بودی و من خودمو با تو و روپوش سفید و مطب و بیمارستان و دانشگاه پزشکی کللللی تصور کرده بودم،تو نیازم بودی،علاقم بودی،آینده ام بودی و پایه های ساختن زندگیم اما....
از شهرم زدم بیرون😓مادرم رو بیشتر از دوماهه ندیدم بحاطر هیچ و پوچ

به خاطر هیچ وپوچ نیست،تلاش وپشتکارنباشه آدم به جایی نمی رسه ،،اهل کدوم شهری

ویران شده راحوصله منت معمار نباشد،ویرانه ماراهمان ویرانه بگذاربماند
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز