پس تازه نامزد عقدی بودن اون حرکتارو کردن دوروز دگ بگذره دختره هم التماسش کنه پسره میگ نهههه زشتهههه عههه🫥باااورررر کن دیدم ک میگم بعدشم من خودمم مجرد بودم مث تو بودم یعنی شایدم بدترها ولی تصوراتم خراب نشد اولش ک دقیقا این اداها هست و شوهره چیزی نمیگه اما مخصوصا خونه دار ک میشی دگ تو خیابون ممکن هست نزاره دستشو بگیری میگ مگ تازه ازد کردبم و خونه خالی و مکان نداریم ک بخواییم هولهولکی اینجا ازینکارا بکنیم ولی در کل مجردی من از تو بدتر بودم متاهلا رو میدیدم مریض میشدم اینجوری بگم🥴😆
متاسفانه دست ما نیست که خانوادمون رو انتخاب کنیم اگه واقعا از زندگیت با شوهرت راضی هستی و خدای نکرده در اینده دچار مشکل نمیشی یه بچه دیگه بیار اما خوشگلم اگه میبینی خانوادت باعث ازارت هستن و بودن باهاشون اذیتت میکنه روابط رو محدود کن ،درسته هیچ کس پدر و مادر نمیشن اما بودن ادمایی که از ظلم پدر ومادرشون تنهایی رو انتخاب کردن تا اسایش داشته باشه زندگیشون
عزیزم در هر مقطعی هستی از زندگیت لذت ببر حالا در حسرت متاهلا باشی که چی بشه بالاخره شماهم اون روزا رو تجربه میکنی فقط میدونم لذتهای دنیا زود گذر هستن وسختیهای زندگی بیشتر هستن
بله دقیقا همینطوره ولی من خداییش اینهمه از زندگی متاهلی بد میگن تعجب میکنم تو پست قبلیم گفتم تصوراتی ک تو مجردی داشتم خیلی خراب نشد بعد ازدواج و اینهایی ک میگی نمیگن چون خیلیا معتقدن خصوصی بمونه مث رااااززز ولییییی حالا شاید شوهر من اینجوریه بقیه ن شوهر من حتی ثانیه ب ثانیه تو خونه زندگیمونو و اللخصوصصصص رابطه مونو جز ب جز برا دوستاش میگ🥴😵💫🤦♀️هرچی بهش میگم این چیزا رو ک نگو میگ اخ ما مردا وقتی بهم میرسیم ازینچیزا حرف میزنیم مگ شما زنا نمیگین و این کار زشت و گناه ک نیس رابطع مقدسع میگم خنگول اره با برا اینک راه حل بگیریم و بفهمیم شما مردا از چی خیلی خوشتون میاد بلدتون شیم راهکار بگیریم ن مث شما ک... خلاصه منم مجرد بودم هزار درجه از اسی بدتر بودم و این چیزارو هم خداروشکر زیاد داره و بیشتر از ناله هایی ک میگی میکننه ولی با این تفاوت خونه بابات کتک خوردی خوردی ولی شوهر یک بگه بالا چشت ابروعه طاقت ی لحظه ناراحتیتو نداره میاد منت میکشه نازنو میکشه معذرت خواهی میکنه قربون صدقه میره از هیچ تلاشیم نمیگذره و تمام تلاششو میکنه ببخشی و فراموش کنی و دل و لبتو بخندونه
چقدر منی 😔☹️باورت میشه من از بی کسی و بی پناهی ب شوهرم پناه بردم و اونم از خودم وقتی بیشتر این قضیه رو فهمید همش تلاش میکنه با کارا و رفتاراش ک بگ منننن هستم منو داری تنها نیستی بی کس نیستی بی پناه نیستی دگ کتک خور و شبانه روز در حال گریه و اشک نیستی خودش همیشه میگ
دقیقا اتفاقا من همش میگممم اخیششششش خدارو شکررررر ک خونه زندگی دارم شوهر دارم زندگی بالاخره چ مجرد چ متاهل باشی سختی داره ولی متاهلی کمتر سختی و اذیت هس و اگ ی روز بدون مشکل باشه ک متاهلی تکراری میشه همین ک میبینم دیگ کتک نمیخورم دیگ منو بیرون نمیندازن مث سگ دیگ تو خیابونا و کوچه ها اواره نیستم شبا از ترس برم دسشویی پارکها بخوابم از ترس تجاوز دررو هم قفل کنم اینا نمونه خوبی هایی از مجردیام بود ک گفتم ولی باخودم میگم اگ متاهلیم حتی بد یا سخت میشد ب بدی و سختی مجردی نمیشد هرگز
و جالبیش اینجاعه ک ادما خصلتشونه ک سختی خونه پدرو خیلی زود فراموش میکنن اما وقتی میخوان طلاق بگیرن تازه میفهمن خوبیای شوهر خیلی زیادتره و دوباره ک تو خونه پدر سختی و فشار میبینن پشیمون میشن و برمیگردن دخترخاله من شوهرش سرهنگ بود اینجوری بگم ک تو خونه خودش رییس بود خانوم خونه بود اماااااا خوشی زد زیر دلش ب زور طلاق گرفت فکر کرد شوهر پیدا میشه دفعه اول شوهرش هی میمومد التماس خونه ما خاله های دگم و حتی از شوهراشونم درخواست و التماس ک فاطی رو برگرردونین هرچی التماس خودش میکرد بی فایده بود و شوهرشم بزرگارو میفرستاد بی فایدع بود بعد ک شوهرش دید ک ن معلومه جدی جدی برنمیگرده و بی فایدس دگ پی شو نگرفت خلاصه دخترخالم خودش زنگ زد شوهره ک بیا منو ببر عقد کن و ب من گفت خونه مامانم نون خشک پیدا نمیشد منی ک تو خونه خودم کلفت داشتم تو شهر مامانم میرفتم خونه مردم کلفتی و خیلی مشکلات دیگ... ک اگ من مجردی این مشکلاتو میداشتم حتی عشق شوهریم نمیشدم بخدا ولی خب من بالاتر گفتم نمونه کوچیکی از مجردیمو... خلاصه دخترخالم تازه تو سن ۱۳ سالگیم بخاطر فقر ازد کرد با پسرخاله پولدارش ولی از اول شوهرشو دوس ک نداش بماند ازش متنفرم بود🤕 ولی الان ک برگشته بیشتر قدر اون خونه قشنگ و زندگیه متاهلی قشنگو اون همه بریز و بپاش و ماشین جداگونه زیرپاشو همه چیو میدونه بعد طلاق عاشق شوهرش شد و الان خوشبختن
