2777
2789
عنوان

چقدر اهمیت دارد که بدانید همسر تون قبل از شما به کسی دیگر علاقه داشته؟

| مشاهده متن کامل بحث + 5545 بازدید | 124 پست
و اون شب تمامه اعتمادم به مردها به عشق دوست داشتن و همه چیز از بین رفت و بدتر از همه چیز اعتقادا و ب ...


بعد تو چکار کردی ؟؟؟؟چی بهش گفتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اون اظهار پشیمانی نکرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا همان است که ما میخواهیم . کاش ما هم همانی باشیم که خدا میخواهد...

من اصلا گذشته اش يا قبل آشنايى با من واسم مهم نيست ، مهم اينه الان كنار من عاشق و نبودن من واقعا اذيتش ميكنه و برعكس 

ما ترك سر بگفتيم تا دردسر نباشد غير از خيال جانان در جان و سر نباشد..

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

برام حال مهمه نه گذشته، ولی وقتی طرف متقابل کنجکاوی میکنه و مهمه براش ناخوداگاه برای من هم مهم میشه اما این آغاز مسمومیت فکری و خود خوری و دلخوری هاس

گذشته باید تموم شده باشه برای شروع یک زندگی مشترک و موفق

ولی متاسفانه در حال حاضر خیلی ذهن خودشون و طرفشون رو با این اطلاعات دادن یا گرفتنه بیهوده خراب میکنن

بعد تو چکار کردی ؟؟؟؟چی بهش گفتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اون اظهار پشیمانی نکرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا اظهار پشیمونی کرد ولی خوب منم شوکه شده بودم کله اعتماد و علاقه و عشق و همه باورام در عرض چند دقیقه بهم ریخته بوود خوب . عکس العمله تندی داشتم خیلی خیلیس تند و حتی زدمش و قهر کردم اونم گذاشت وقتی آروم شدم اومد قران آورد دست گذاشت روش و قسم خورد که اون دختره هی پی ام داده و میخاسته تبریک بگه و توجیهات مسخره ای که تو ذهن و عقلم جایی نداشت . این قضیه گذشت ولی همه چیزمون بهم ریخت از اون به بعد هر هفته دعوا داشتیم اصن دیگه جایی از اعتماد تو قلبم نبود اگر گوشیش نبود ذهنه من فقط یه چیز بوود اگر زنگ میخورد من فقط منتظره مچ گیری بودم واقعن تا 3-4 ماه همه رابطه ما حول اون اتفاق و عدم اعتماد بوود و من هم مقصر بودما اصلن هیچجوری دیگه نمیخاستم اعتماد کنم بهش . ولی خوب یه جا دیدم اونی که داره اذیت میشه منم نه اون چون این شکه داشت آزارم میداد دیگه دوست داشتن و شک مونده بودم خودم شروع کردم بدونه اینکه بهش بگم  دوتا مشاور رفتم اول از همه جفتشون گفتن این اتفاق اعتمادتو گرفته هم اعتماد به نفستو از دست دادی هم اعتماد به آدما رو . شروع کردم کار کردم روشون . میدونی من الانم به آدمها دیگه 100%اعتماد رو ندارم دیگه یاد گرفتم همه آدمها 50-50. اونموقع زیادی خوشبین بودم بیشتر از هرکسی خوشبینی و سادگی خودم ضربه رو بهم وارد کرد.

من شنیدم:

خانمها ترجیح میدن شوهرشون با کسی رابطه جنسی داشته باشه ولی قلبا عاشق کس دیگه ای نباشه


آقایون برعکس یعنی ترجیح میدن خانمشون قلبا عاشق کس دیگری باشه ولی از لحاظ جنسی هرگز با دیگری نبوده باشه


البته هر دومورد مربوط به قبل از ازدواج طرفین هست

الهی به امید تو

من هرگز درباره این مسئله ازش چیزی نپرسیده ام و هرگز نخواهم پرسید. ایشون هم همینطور. دیوانگی محضه. سری که درد نمیکنه دستمال نمی بندن. واقعا دونستن این قضیه ابدا لطف و حسن و سودی نداره. ضرر اندر ضرره. 


الان هر دو آرامش داریم. البته بگم که بخاطر شرایط خانوادگی و اجتماعی و شخصیتی که هر دو داریم اصولا احتمال وجود عشق یا رابطه قبلی برا هردوی ما بعیده.(اگه بوده باشه هم فاجعه نیست. قابل درکه. برای هرکسی ممکنه پیش بیاد).

 از طرف دیگه تا  الان طوری با هم بودیم که با تموم وجود احساس کردیم که اولین و اخرین عشق همدیگه ایم. هیچوقت جوری نبودیم که یه درصد این احتمالو بدیم که قبلاً کسی دیگه رو لااقل به این شدت و حدت دوست داشتیم.


در کل حسن ظن خیلی چیز خوبیه. البته باید مبنای درست و معقولی داشته باشه.(مثلا تو تحقیقات قبل ازدواج هیچکس حرف بدی در مورد طرف نزده باشه، طرف به دخترباز یا پسرباز بودن یا بیقید و بندی شهره نباشه. کسی ندیده و نشنیده باشه که طرف عاشق بوده باشه و...)


خلاصه تا وقتی کنکاش و تجسس نکنی، قلبت ارومه و زندگیت خوش. 

بعدش اگه بدونی، اون وقت برات مهم میشه و خواه ناخواه ذهنت درگیر که چطور بوده و چرا و الانم هست یا نیست؟من بهترم یا اون بهتر بوده؟ نکنه هواشو بکنه دلش تنگ بشه و هزار تا دغدغه بیخود و زهرآلود دیگه.




به کتابخانه ها دخیل ببندیم. بی گمان در آنها دوستانی صمیمی پیدا میشوند که حاجات ما را برآورده کنند.

مهمه باید صادقانه گفت حالانه با جزییات ولی باید در جریان همدیگه زن وشوهرباشن.مثلا اگه رفیقم روزاول اگه شوهرش بهش نگفته بودکه مجردیش یکی ومیخواسته چطور الان بعد بچه دارشدنشون متوجه سردی شوهرش شده بود راحت فهمید که قضیه چیه.قضیه اینه که اقا پشیمون شدن ویاد عشق قدیمیشون افتادن وباهاش حرفم میزنه. به همین راحتی بعضیا زندگی دیگران نابود میکنن وفقط به فکر خودشون هستن

مهمه باید صادقانه گفت حالانه با جزییات ولی باید در جریان همدیگه زن وشوهرباشن.مثلا اگه رفیقم روزاول اگه شوهرش بهش نگفته بودکه مجردیش یکی ومیخواسته چطور الان بعد بچه دارشدنشون متوجه سردی شوهرش میشد؟ راحت فهمید که قضیه چیه.قضیه اینه که اقا پشیمون شدن ویاد عشق قدیمیشون افتادن وباهاش حرفم میزنه. به همین راحتی بعضیا زندگی دیگران نابود میکنن وفقط به فکر خودشون هستن

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز