2777
2789
عنوان

همسرم

134 بازدید | 5 پست

بچها من بابام فرداشب ی مراسم داره برا محرم شام میده 

  بعذ ما ی شهر دیگه زندگی میکنیم ک تا برسیم حداقل ۴ تا ۵ساعت حدودا راهه 

  البته ما ادم های مسافرت برویی خیلی هستیم  ولی اینجا اینجوری بود ک اگ میرفتیم باید فرداش برمیگشتم 

شوهرم گفت میشه نریم بخدا من از جاده خستم نمیصرفه فقط برا ی شام بریم برگردیم 

  اصلا حال حوصله جادو رو ندارم 


 الان دلم ی جوریه جلوخونوادش مخصوصا مامانش  اگه این مدل و با این لحن گفته باشه چون قطعا مامانش میپرسه ازش چرا نیومدین میترسم نکنه اونا فک کنن شوهرم ب خونواده من یا من اهمیت نداده پیش خودشون چی فکر کنن 


 نمیدونم من زیاد حساسم  یا چجوزی  

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



باهم هماهنگ باشین هر کی پرسید بگید صبح زود ی کار واجب داشنیم اگ میومدیم برگشت برامون سخت بود

  هرچی ام من بگم باز اون کار خودشو میکنه همیشه تنهایی با مامانش حرف میرنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز