سلام
یه رمان بود اسم دختره رها بود تهران درس میخوند خانوادشم مشهد بودن یه خواهر داشت به اسم هدی یه ازدواج ناموفق داشت با شخصی به اسم میلاد، درسش که تموم میشه برا ادامه تحصیل میره خارج که فک کنم سوئیس اینطورا بود بعد اونجا با یه شخصی که هم دکتره (جراح قلب به اسم سامان)و هم مهندسه آشنا میشه که تو شرکت کار میکنه این پسره کمکش میکنه خونه پیدا میکنه زندگی میکنه مراقب معده درداش هست رفت و امد خانوادگی پیدا میکنن تهشم بعد چند سال تو ایران با هم ازدواج میکنن و بچه دار میشن